English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
ephemeris time زمان نجومی
sidereal time زمان نجومی
Search result with all words
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
greenwich sidereal time زمان نجومی گرینویچ
Other Matches
celestial precomputation محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
azimuth circle قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
astronomical نجومی
astronomic نجومی
astrologic نجومی
celestial نجومی
astronomical triangle مثلث نجومی
celestial horizon افق نجومی
astronomical unit واحد نجومی
azimuth سمت نجومی
celestial navigation ناوبری نجومی
address calendar تقویم نجومی
astronomical constants ثابتهای نجومی
astronomic observation دیدبانی نجومی
astro نجومی فلکی
celestial equator استوای نجومی
radio telescope رادیوی نجومی
astro altitude ارتفاع نجومی
telescope دوربین نجومی
telescopes دوربین نجومی
planetary ستارهای نجومی
sidereal time وقت نجومی
year سال نجومی
first light افق نجومی
equinox استوای نجومی
astrophysics فیزیک نجومی
sidreal year سال نجومی
ephermeris تقویم نجومی
almanach تقویم نجومی
ephemeris تقویم نجومی
radio telescopes رادیوی نجومی
sidereal angle زاویه نجومی
sidereal day روز نجومی
siderial day روز نجومی
celestial sphere کره نجومی
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
astronomical twilight تاریک وروشن نجومی
astrophysical منسوب به فیزیک نجومی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
telescopic وابسته بدوربین نجومی
astronomical twilight شفق و فلق نجومی
gyro compass قطب نمای نجومی
reticle شبکه دوربین نجومی
siderial وابسته به ثوابت نجومی
sidereal hour angle زاویه ساعتی نجومی
sidereal period دوره تناوب نجومی
equinoctial مربوط به استوای نجومی
sidereal وابسته به ثوابت نجومی
astro compass قطب نمای نجومی
astro tracker تعقیب کننده نجومی
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
astrophysics فیزیک نجومی استروفیزیک
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
azimuth angle زاویه گرای نجومی هواپیما
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
gyro angle زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
sigil علامت نجومی علائم رمزی
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
azimuth گرای نجومی راس القدم
predominates دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
ephermeris جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
autumnal equinox نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival زمان حضور زمان رسیدن
presents زمان حاضر زمان حال
presenting زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
seek time زمان جستجو زمان طلب
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
almanac تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks تقویم سالیانه تقویم نجومی
short cycle annealing سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
tensing زمان فعل تصریف زمان فعل
tense زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time of blowing زمان دم
clocks زمان ها
thitherto تا ان زمان
synchronous هم زمان
date زمان
timepiece زمان
stroking زمان
time-piece زمان
stroked زمان
stroke زمان
synchrone هم زمان
terming زمان
termed زمان
cycle time زمان
away از ان زمان
whene'er هر زمان
zeitgeist زمان
yet تا ان زمان
term زمان
dates زمان
time consuming زمان بر
coinstantaneous هم زمان
time-consuming زمان بر
cotemporaneous هم زمان
times زمان
tempo زمان
tempos زمان
clock زمان
thence از ان زمان
contemporaneous هم زمان
timed زمان
periods زمان
time زمان
period زمان
ticker [colloquial] [watch] زمان
strokes زمان
simultaneously در یک زمان
passtime زمان گذارستون
light load period زمان بار کم
prescription مرور زمان
reference time زمان مرجع
prescriptions مرور زمان
linkage time زمان پیوند
orthogenesis جبر زمان
nonsynchronous ناهم زمان
length of time طول زمان
kill time زمان خطر
period of concentration زمان تمرکز
peace time در زمان صلح
kill time زمان کشندگی
physiological time زمان فیزیولوژیکی
lapse time زمان کاهش
peace time زمان صلح
latency زمان بیکاری
lead time زمان پیشگیری
lapse of time مرور زمان
timing زمان سنجی
timing زمان بندی
load time زمان بارکردن
recovery time زمان بهبود
makeup time زمان جبران
lapse گذشت زمان
man and boy از زمان بچگی
maximum duration زمان حداکثر
production time زمان تولید
reasonable time زمان معقول
microcycle واحد زمان
leisure time زمان اسودگی
non productive time زمان مرده
production time زمان ساخت
reaction time زمان واکنش
maintenance period زمان تعمیرات
lapses گذشت زمان
return perion زمان برگشت
timing زمان گیری
multiplication time زمان ضرب
loading time زمان بارگیری
miscellaneous time زمان متفرقه
preparation time زمان تهیه
lost time زمان مفقوده
timing زمان احتراق
lost time زمان گمگشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com