Dictiornary-Farsi | زندگی روشنایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
country life	زندگی روشنایی


Search result with all words

light is necessary to life	روشنایی برای زندگی لازم است
light is necessary to life	روشنایی لازمه زندگی است
Other Matches

iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
it is impossible to live there	نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.	ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
lead a dog's life <idiom>	زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
luminosity	روشنایی
lightness	روشنایی
luminance	روشنایی
rushlight	روشنایی کم
night light	روشنایی شب
peeps	روشنایی کم
peeping	روشنایی کم
lighting	روشنایی
peeped	روشنایی کم
peep	روشنایی کم
lighted	روشنایی
light	روشنایی
lightest	روشنایی
illuminations	روشنایی
luminouity	روشنایی
electric lighting	روشنایی
clearness	روشنایی
illumination	روشنایی
ligting conditions	نسبتهای روشنایی
looms	هاله روشنایی
light gap	فاصله روشنایی
light fluctuation	نوسان روشنایی
light control	کنترل روشنایی
light conditions	نسبتهای روشنایی
lighting control	کنترل روشنایی
looming	هاله روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
light adaptation	انطباق با روشنایی
lambert	واحد روشنایی
loomed	هاله روشنایی
light brightness control	کنترل روشنایی
light meter	روشنایی سنج
lighting unit	واحد روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
illumination	شدت روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting line	سیم روشنایی
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting battery	باتری روشنایی
light point	منبع روشنایی
illuminations	شدت روشنایی
intensity of illumination	شدت روشنایی
asterism	روشنایی و نور
artifical light	روشنایی مصنوعی
fluorescent light	روشنایی فلورسنت
illumination change	تعویض روشنایی
full beam spread	باندکامل روشنایی
gaslight	روشنایی گاز
illuminance	شدت روشنایی
emergency lighting	روشنایی اضطراری
electric light	روشنایی برقی
continuous illumination	روشنایی مداوم
ceiling light	روشنایی سقفی
brightness signal	پیام روشنایی
brightness control	پیچ روشنایی
decorative ligthing	روشنایی تزیینی
direct lighting	روشنایی مستقیم
earth light	روشنایی خاکستری
earth shine	روشنایی خاکستری
illuminating aperture	روزنه روشنایی
illumniation aperture	روزنه روشنایی
illumination method	سبک روشنایی
illuminator	دستگاه روشنایی
illuminator	وسیله روشنایی
image brightness	روشنایی تصویر
incandescent lamp	لامپ روشنایی
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
luminosity	بازده روشنایی
intensity level	سطح روشنایی
illumination method	روش روشنایی
illuminating system	سیستم روشنایی
illuminating beam	پرتو روشنایی
illuminating device	تجهیزات روشنایی
illuminating engineering	مهندسی روشنایی
illuminating engineering	تکنیک روشنایی
illuminating fixture	لوازم روشنایی
illuminating gas	گاز روشنایی
glimmerings	روشنایی ضعیف
glimmering	روشنایی ضعیف
constant luminance	روشنایی ثابت
flash	روشنایی مختصر
optics	علم روشنایی
phot	واحد روشنایی
street lighting	روشنایی خیابان
sustained illumination	روشنایی پایدار
candlelight	روشنایی شمع
sustained illumination	روشنایی مداوم
lux meter	روشنایی سنج
luminous power	قوه روشنایی
search light illumination	روشنایی با نورافکن
room lighting	روشنایی اطاق
glare	روشنایی زننده
photometer	روشنایی سنج
flashed	روشنایی مختصر
flashes	روشنایی مختصر
photology	دانش روشنایی
phosphorescence	روشنایی شب تابی
incandescence	روشنایی سیمابی
ray	روشنایی تشعشع
glares	روشنایی زننده
glared	روشنایی زننده
luminous intensity	شدت روشنایی
luminance decay	کم شدن روشنایی
luminous flux	شاره روشنایی
glimmers	روشنایی ضعیف
glimmer	روشنایی ضعیف
glimmered	روشنایی ضعیف
luminous efficiency	راندمان روشنایی
luminance channel	کانال روشنایی
loom	هاله روشنایی
luminous flux	شار روشنایی
luminous flux	فلوی روشنایی
luminous efficiency	ضریب روشنایی
it is pervious to light	روشنایی ازان می گذرد
r y signal	پیام روشنایی ار ایگرگ
photothermic	مربوط به گرماو روشنایی
lighting	سیستم روشنایی ماشین
lucifugous	گریزان از روشنایی روز
illumination plan	طرح روشنایی منطقه
illumination photometer	شدت روشنایی سنج
neon	شبیه روشنایی نئون
photomrtry	سنجش شدت روشنایی
lambent	دارای روشنایی ملایم
zodiacal light	روشنایی صبح کاذب
lighting hours	زمان روشنایی یا سوختن
gas lights	نور یا روشنایی گازی
lighting equipments	الات و ادوات روشنایی
gas light	نور یا روشنایی گازی
lighting cable	کابل نور روشنایی
over expose	زیاد روشنایی دادن
g y signal	پیام روشنایی جی ایگرگ
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
at first light	در اولین روشنایی روز
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
b y signal b y	پیام روشنایی ب- ایگرگ
lighting point	محل یا نقطه روشنایی
front lighting	روشنایی جلو ساختمان
to i. light from anything	گذر کردن روشنایی
continuous illumination	روشنایی پایدار منطقه رزم
will o the wisp	روشنایی مردابی فانوس شیطان
friars lantern	روشنایی شبانه بر روی باطلاق
photodynamics	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
paraselene	روشنایی اطراف هاله ماه
photogenic	ایجاد شده در اثرنور و روشنایی
illumination	روشن کردن منطقه روشنایی
photorealistic	که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
lambency	ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
illuminations	روشن کردن منطقه روشنایی
ligting conditions	شرایط روشنایی نسبتهای نور
photodynamic	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
will o the wisp	روشنایی کاذب درباغ سبز
photothropism	جنبش در تحت تاثیر روشنایی
intensity amplifier	تقویت کننده شدت روشنایی
phot	واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
phototherapy	معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
nits	واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
icebink	روشنایی که دراثرانعکاس نور یخ درافق پیدامیشود
nit	واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
lumen	واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
photosynthesis	ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
electroluminescing	که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
electroluminescent	قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
sidelights	اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
sidelight	اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
flare	روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares	روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
photoglyph	صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
photoconductive	مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
sheet lighning	برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
lime light	روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
rushlight	چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
mithra	نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
image	[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
images	برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
footcandle	واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
phosphene	حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
tromsillumination	معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
fog dog	روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
corposant	گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
opaquely	چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
paraheliotropism	موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
optophone	الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
airglow	روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
habitance	زندگی
living	زندگی