English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
query by example سئوال از طریق مثال
Other Matches
interrogatives علامت سئوال
interrogatory وابسته به سئوال
interrogative علامت سئوال
I have a question. من یک سئوال دارم.
inquiries سئوال استعلام
inquiry سئوال استعلام
question answer سئوال- جواب
interrogation point علامت سئوال
catechization ازراه سئوال وجواب
catechisation از راه سئوال وجواب
cross question سئوال بطریق استنطاق
interpellate رسما سئوال کردن
Might I ask a question? اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
example مثال
parables مثال
examples مثال
paradigms مثال
paradigm مثال
praxis مثال
ensample مثال
impresa مثال
illustrations مثال
saw مثال
sawed مثال
sawing مثال
saws مثال
parable مثال
illustration مثال
way طریق
how far <adv.> به چه طریق
how از چه طریق
via از طریق
vi'a prep از طریق
in what way <adv.> به چه طریق
tao طریق
to what extent <adv.> به چه طریق
in fact برای مثال
tags مثال مبتذل
exemplar مانند مثال
for example به عنوان مثال
tag مثال مبتذل
videlicet برای مثال
exempli gratia [e.g.] به عنوان مثال
allegorically بطریق مثال
namely <adv.> برای مثال
to wit <adv.> برای مثال
exemplars مانند مثال
namely برای مثال
instance مثال شاهد
instances مثال شاهد
To cite an example . مثال آوردن
to be illustrative of با مثال نشاندادن
videlicet برای مثال
illustratively با عکس یا مثال
exemplum مثال نمونه
exemplification مثال اوری
exempli gratia برای مثال
e.g برای مثال
locus مثال ادبی
available by در دسترس از طریق .....
officially از طریق اداری
equally <adv.> به همان طریق
similite بهمان طریق
noway به هیچ طریق
in no wise بهیچ طریق
hereditarily به طریق ارث
just as well <adv.> به همان طریق
dy drawing lots به طریق قرعه
road طریق خیابان
roads طریق خیابان
by payment از طریق پرداخت
For instance . By way of example . مثلا"( من باب مثال )
instant ماه کنونی مثال
instants ماه کنونی مثال
by acceptance از طریق قبولی نویسی
volatility separation جداسازی از طریق فراریت
illegaly از طریق غیر قانونی
prescriptive right حق مالکیت از طریق مرورزمان
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
in what manner چطور بچه طریق
in or after this manner بدینسان [بدین طریق]
road haulage حمل از طریق جاده
not even by [not even through] [not even by means of ] نه حتی به وسیله [به طریق]
c آموزش از طریق کامپیوتر
by tender از طریق مزایده یا مناقصه
request mast از طریق سلسله مراتب
practice fee دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
to catch [to start] روشن شدن [مثال موتور]
instance بعنوان مثال ذکر کردن
instances بعنوان مثال ذکر کردن
suppressant داروی جلوگیر [مثال اشتها]
to suck on مکیدن [مثال آب نبات چوبی ]
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
to unionize [American E] متحد کردن [مثال کارگران]
as بهمان اندازه بعنوان مثال
to unionise [British E] متحد کردن [مثال کارگران]
to recover from something جبران کردن [مثال از بحرانی]
metabolize دگرگون کردن از طریق متابولیزم
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
unearned از طریق کار به دست نیامده
inch پیمودن مسیر [به طریق آهسته]
trunk connection اتصال مشترکین از طریق ترانک
cdc جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
interfaces وصل کردن از طریق رابط
administrative storage انبار کردن به طریق اداری
air movement of patients ترابری بیماران از طریق هوا
trunk call مکالمه مشترکین از طریق ترانک
interface وصل کردن از طریق رابط
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
trunk calls مکالمه مشترکین از طریق ترانک
door step selling فروش از طریق مراجعه به خانوارها
administrative shippings ارسال اماد به طریق اداری
noises که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
gradationally به ترتیب درجه به طریق تصاعد
noise که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
to descend [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
traffic on public roads رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
to enter [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
to recover from something به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
street traffic رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
vindication اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
road haulier حمل کننده کالا از طریق خشکی
phone صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
mail order سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
unix از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
phones صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
haulage حمل و نقل کالااز طریق جاده
phoning صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoned صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
crossfertilize پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
acoustic minehunting روش اکتشاف مین به طریق صوتی
locus classicus مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
typed وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
inland waterway consignment note صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
PGP یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
distributions عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
distribution عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
type وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
keyboarding وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
to feel like something احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
to keep somebody on a short leash کسی را دائما کنترل کردن [مثال مشکوکان به جرمی ]
models آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
boolean operation عمل منط قی که از دو کلمه یک نتیجه ایجاد میکند مثال " و "
modelled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
extensive cultivation بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
key وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
pulse dialling شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
continuous strip photography عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
illumination by reflection روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
circulating ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
DDE دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
indicting تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
speculum اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
indict تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
null مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
modem مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
nosy parker پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
kibitzer پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
to shoot one's mouth off <idiom> چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
hackers فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
burn in فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
acupressure روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
polarized ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
budding تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
irrationlism اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
false فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
DLL در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
modem کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
expandsionism اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
Apple filing protocol روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
hank طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
internal modem مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
things in action اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com