Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
temporary structures |
ساختمانهای موقت |
|
|
Other Matches |
|
suspension of arms |
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی |
protempore |
موقت شاغل مقامی بطور موقت |
temporary structures |
ساختمانهای موقتی |
farmery |
ساختمانهای رعیتی |
permanent structures |
ساختمانهای دائمی |
sediment escape |
ساختمانهای تخلیه و شستشو |
farmstead |
ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه |
access structures |
ساختمانهای عبور و مرور |
construction work in progress |
هزینه ساختمانهای نا تمام |
granges |
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی |
grange |
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی |
intrusive bodies |
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده |
sheet pile |
سپر فولادی برای ساختمانهای ابی |
holding area |
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها |
gutta |
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم |
freeboard deck |
عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته |
holding anchorage |
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا |
networking |
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف |
civil engineering works |
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز |
infrastructures |
تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی |
pontoon bridge |
پل موقت |
adhoc |
موقت |
temporary |
موقت |
provisional |
موقت |
intrim |
موقت |
pro tempore |
موقت |
pontoon |
پل موقت |
makeshift |
موقت |
interim |
موقت |
pontoons |
پل موقت |
blackout |
بیهوشی موقت |
modus vivendi |
توافق موقت |
ischemia |
کم خونی موقت |
suspensions |
اخراج موقت |
kluged |
ترسیم موقت |
suspension |
اخراج موقت |
temporarily |
بطور موقت |
buffer |
حافظه موقت |
armistice |
صلح موقت |
modulus vivendi |
قار موقت |
blackouts |
بیهوشی موقت |
dazzle |
کوری موقت |
interim plan |
برنامههای موقت |
coffer dam |
سد انحرافی موقت |
bridging leon |
وام موقت |
bridging leon |
اعتبار موقت |
debarkation hospital |
بیمارستان موقت |
detention pending trial |
حبس موقت |
drop tank |
تانک موقت |
false work |
حائل موقت |
stopgap |
چاره موقت |
cofferdam |
بند موقت |
stopgaps |
چاره موقت |
dazzling |
کوری موقت |
dazzles |
کوری موقت |
interim certificates |
گواهی موقت |
interim financing |
پرداخت موقت |
dazzled |
کوری موقت |
charge d'affaires of the embassy |
کاردار موقت |
term insurance |
بیمه موقت |
temporalty |
بطور موقت |
temporal life |
زندگی موقت |
tabernacle |
پرستشگاه موقت |
suspension of arms |
اتش بس موقت |
bretess |
سنگر موقت |
bretex |
سنگر موقت |
bretesse |
سنگر موقت |
bretise |
سنگر موقت |
temporary duty |
ماموریت موقت |
x site |
انبار موقت |
temporary works |
کارهای موقت |
temporary wife |
زوجه موقت |
temporary storage |
حافظه موقت |
temporary storage |
انباره موقت |
temporary road |
راه موقت |
temporary marriage |
ازدواج موقت |
the pro tem chief |
رئیس موقت |
temporary hardness |
سختی موقت |
timbering |
چوبست موقت |
bretisee |
سنگر موقت |
brettys |
سنگر موقت |
protem |
موقتا موقت |
temporary gauge |
اشل موقت |
tentative |
ازمایشی موقت |
lean-to |
پناهگاه موقت |
lean-tos |
پناهگاه موقت |
provisional |
به طور موقت |
armistices |
صلح موقت |
provisional scrip |
تصدیق موقت |
temporary duty |
شغل موقت |
short time duty |
کار موقت |
pontoon |
پل موقت نظامی زدن |
shells |
برنامه خروج موقت |
shelling |
برنامه خروج موقت |
lapsing |
برگشت انحراف موقت |
lapse |
برگشت انحراف موقت |
shell |
برنامه خروج موقت |
convening authority |
فرماندار موقت نظامی |
lapses |
برگشت انحراف موقت |
transient ischemia |
کم خونی موضعی موقت |
pontoons |
پل موقت نظامی زدن |
acting sublieutenant |
ناوبان دوم موقت |
locumtenens |
کفیل جانشین موقت |
provisionally |
بطور موقت عجالتا" |
provisional statement |
صورت وضعیت موقت |
provisional scrip |
تصدیق موقت سهام |
provisional order |
دستور موقت اداری |
provisional assignee |
مدیر تصفیه موقت |
interim injunction |
حکم توقیف موقت |
juryrig |
برپا کردن موقت |
kludge |
سخت افزار موقت |
provisorily |
بطور شرطی یا موقت |
drug holiday |
ترک موقت دارو |
rendezvous area |
منطقه تجمع موقت |
air commodore |
سرتیپ موقت هوایی |
alternate water terminal |
بارانداز ابی موقت |
pontoneer |
مامور پل موقت سازی |
beach dump |
انبار موقت ساحلی |
convening authority |
مقام صلاحیتدار موقت |
cover note |
بیمه نامه موقت |
covering note |
بیمه نامه موقت |
shadow memory |
حافظه ثانوی موقت |
scrip |
گواهی نامه موقت |
pontonier |
مامور پل موقت سازی |
hard |
خطای موقت در سیستم |
harder |
خطای موقت در سیستم |
hardest |
خطای موقت در سیستم |
parleys |
مذاکره درباره صلح موقت |
stopgap |
وسیله موقت دریچه انسداد |
truces |
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت |
truces |
قرارداد متارکه موقت جنگ |
register |
ذخیره موقت دستورات اجرایی |
time charter |
کرایه کردن موقت کشتی |
juryrig |
سوار کردن موقت وسایل |
truce |
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت |
quia timet |
قرار تامین دستور موقت |
keyboard buffer |
حافظه موقت صفحه کلید |
truce |
قرارداد متارکه موقت جنگ |
registering |
ذخیره موقت دستورات اجرایی |
kludge |
سیستم نرم افزار موقت |
stopgaps |
وسیله موقت دریچه انسداد |
registers |
ذخیره موقت دستورات اجرایی |
parley |
مذاکره درباره صلح موقت |
parleyed |
مذاکره درباره صلح موقت |
parleying |
مذاکره درباره صلح موقت |
progress payments |
پرداختهای موقت یا علی الحساب |
fifo |
فضای ذخیره سازی موقت |
tenancies |
مدت اجاره مالکیت موقت |
tenancy |
مدت اجاره مالکیت موقت |
clipboard |
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2- |
suspended animation |
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره |
clipboards |
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2- |
jumper |
اتصال موقت روی تخته مدار |
dazzles |
سوسو زدن کور کردن موقت |
dazzled |
سوسو زدن کور کردن موقت |
blip |
عقب زدن اتومبیل بطور موقت |
blips |
عقب زدن اتومبیل بطور موقت |
jumpers |
اتصال موقت روی تخته مدار |
dazzling |
سوسو زدن کور کردن موقت |
transients |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
transients |
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد |
transient |
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد |
transient |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
secondary |
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده |
coffer-dam |
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها] |
outputs |
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد |
print |
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ |
printed |
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ |
output |
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد |
dazzle |
سوسو زدن کور کردن موقت |
prints |
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ |
stack |
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی |
registers |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
holding station |
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت |
station |
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند |
stations |
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند |
stacks |
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی |
stationed |
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند |
registering |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
stacked |
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی |
register |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
yard track |
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها |
tasks |
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش |
workfile |
یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است |
transient |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |
holding area |
منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ] |
task |
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش |
transients |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |
temporary storage |
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU |
supersedeas |
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری |
soft |
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است |
softer |
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است |
softest |
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است |
scratch |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
scratched |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
scratches |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
scratching |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
intermediate |
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند |
registers |
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود |
registering |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |