English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
board of inspection and survey سازمان بازرسی
Other Matches
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
structure سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
examination بازرسی
examining بازرسی
examines بازرسی
visitation بازرسی
audits بازرسی
auditing بازرسی
examined بازرسی
inspect بازرسی
audit بازرسی
control بازرسی
visited بازرسی
visitations بازرسی
perambulation بازرسی
check بازرسی شد
examinations بازرسی
visit بازرسی
visits بازرسی
inspection بازرسی
checks بازرسی شد
checked بازرسی شد
inspected بازرسی
inspects بازرسی
audited بازرسی
inspectorship بازرسی
controls بازرسی
inquiries بازرسی
controllership بازرسی
controlling بازرسی
surveys بازرسی
examen بازرسی
examine بازرسی
survey بازرسی
surveyed بازرسی
inspecting بازرسی
cross examination بازرسی
inquiry بازرسی
manholes اطاقک بازرسی
manhole اطاقک بازرسی
probe میله بازرسی
probes میله بازرسی
probed میله بازرسی
unaudited <adj.> بازرسی نشده
investigating committee کمیته بازرسی
examine بازرسی کردن
examined بازرسی کردن
examines بازرسی کردن
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
inspected بازرسی کردن
examining بازرسی کردن
committee of inquiry کمیته بازرسی
unexamined <adj.> بازرسی نشده
survey report گزارش بازرسی
unchecked <adj.> بازرسی نشده
inquiry documents اسناد بازرسی
martitime survey بازرسی دریائی
check point نقطه بازرسی
certificate of survey گواهی بازرسی
certificate of inspection گواهی بازرسی
cargo checking بازرسی بار
look over something <idiom> بازرسی کردن
aircraft inspection بازرسی هواپیما
inspects تحقیق بازرسی
inspects بازرسی کردن
inspecting تحقیق بازرسی
checkup بازرسی کلی
vidimus بازرسی حساب
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
jerque بازرسی کشتی
right of visit حق بازرسی و تفتیش
scrutineer بازرسی فنی
seach بازرسی کردن
inspectional مربوط به بازرسی
inspection certificate گواهی بازرسی
searcher warrant اجازه بازرسی
to look over بازرسی کردن
inspecting بازرسی کردن
inspected تحقیق بازرسی
searched بازرسی کردن
searched تکاپو بازرسی
search بازرسی کردن
search تکاپو بازرسی
inspection بازرسی و بازبینی
detection بازیابی بازرسی
examinations بازرسی معاینه
searches تکاپو بازرسی
inspect تحقیق بازرسی
inspect بازرسی کردن
for [your/our] inspection برای بازرسی
searchingly بازرسی کردن
searchingly تکاپو بازرسی
searches بازرسی کردن
examination بازرسی معاینه
uninspected <adj.> بازرسی نشده
control بازرسی کردن
unverified <adj.> بازرسی نشده
controls بازرسی کردن
controlling بازرسی کردن
identity control بازرسی شناسنامه
identity check بازرسی شناسنامه
checked بازرسی کردن
checks بازرسی کردن
to rummage بازرسی کردن
to browse through بازرسی کردن
auditing بازرسی رسیدگی
surveys بازرسی کردن
surveyed بازرسی کردن
to search after بازرسی کردن
audited بازرسی رسیدگی
survey بازرسی کردن
untested <adj.> بازرسی نشده
audit بازرسی رسیدگی
check بازرسی کردن
audits بازرسی رسیدگی
he was appointed to inspect it مامور شد ان را بازرسی کند
search warrant حکم بازرسی و ورود
cleared without examination ترخیص بدون بازرسی
check sweeping بازرسی مین روبی
checks امتحان کردن بازرسی
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
checked امتحان کردن بازرسی
domiciliary visit بازرسی خانه شخص
check امتحان کردن بازرسی
cargo checking بازرسی کردن محمولات
search warrants حکم بازرسی و ورود
contractor inspection system سیستم بازرسی پیمانها
inspective وابسته به تفتیش و بازرسی
privateer فرمانده کشتی بازرسی
input control unit واحد بازرسی ورودی
scrutineering بازرسی فنی قایق
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
controlling بازرسی نظارت جلوگیری
control بازرسی نظارت جلوگیری
controllable قابل ممیزی یا بازرسی
non destructive inspection بازرسی غیر مخرب
cwe ترخیص بدون بازرسی
to pick over بازرسی کردن و برگزیدن
controls بازرسی نظارت جلوگیری
activities سازمان
activity سازمان
organism سازمان
organisms سازمان
organisations سازمان
department سازمان
departments سازمان
organization سازمان
inst سازمان
organizations سازمان
system سازمان
structuring سازمان
structures سازمان
structure سازمان
systems سازمان
machinery سازمان
institution سازمان
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
espying جاسوس بودن بازرسی کردن
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
FBI مخفف دفتر بازرسی فدرال
g man نماینده مخصوص دایره بازرسی
visitatorial وابسته به یادارای اختیار بازرسی
tech inspection بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
espy جاسوس بودن بازرسی کردن
tested شهادت گواهی بازرسی کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
espied جاسوس بودن بازرسی کردن
espies جاسوس بودن بازرسی کردن
tests شهادت گواهی بازرسی کردن
economic organization سازمان اقتصادی
charity organization سازمان خیریه
organizes سازمان دادن
file organization سازمان پرونده
social organization سازمان اجتماعی
table of organization جدول سازمان
tailor سازمان دادن
organises سازمان دادن
organisations سازمان بندی
visual organization سازمان دیداری
tailors سازمان دادن
data organization سازمان داده ها
United Nations سازمان ملل
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
force structure سازمان یکانها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com