Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
Other Matches
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic organization
سازمان اقتصادی
economic development
توسعه اقتصادی
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
APEC
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
take off
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
inward looking development policies
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
ecafe
کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
pan american union
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
economic imperialism
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
structuring
سازمان سازمان دادن
structures
سازمان سازمان دادن
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
outreach
توسعه یافتن توسعه
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
collaboration
همکاری
competitions
همکاری
competition
همکاری
co-operate
همکاری
synergism
همکاری
cahoots
همکاری
cooperation
همکاری
assisted
یاور همکاری
disassociating
همکاری نکردن
disaffiliation
عدم همکاری
solidarity
همکاری همبستگی
cooperation
همکاری مشترک
synergistic
همکاری کننده
co-operation
همکاری مشترک
collaboration
همکاری مشترک
synergy
همکاری یاری
cooperative work
همکاری مشترک
synergistic
مربوط به همکاری
assisting
یاور همکاری
assists
یاور همکاری
coact
همکاری کردن
teamwork
روح همکاری
close coordination
همکاری نزدیک
mutualism
اصول همکاری
assist
یاور همکاری
cooperator
همکاری کننده
noncooperation
عدم همکاری
take on
<idiom>
شروع به همکاری
logroll
همکاری کردن
logrolling
همکاری متقابل
pull together
همکاری کردن
incoordination
عدم همکاری
disaffiliate
همکاری نکردن
disassociate
همکاری نکردن
disassociated
همکاری نکردن
close controlled
همکاری نزدیک
antagonistic cooperation
همکاری ناساز
disassociates
همکاری نکردن
incoordinate
فاقد حس همکاری
gung-ho
آمادهی همکاری و عمل
keep someone on
<idiom>
اجازه همکاری دادن
disassociation
عدم یا فسخ همکاری
dissociating
قطع همکاری وشرکت
contributions
هم بخشی همکاری وکمک
dissociates
قطع همکاری وشرکت
dissociate
قطع همکاری وشرکت
contribution
هم بخشی همکاری وکمک
cooperation
همکاری تشریک مساعی
handle with kid gloves
<idiom>
باکسی همکاری دقیق داشتن
to distance
[dissociate]
oneself from
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
take turns
<idiom>
انجام کاری با همکاری یکدیگر
abasia
عدم همکاری عضلات محرکه
disaffiliate
به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
synergetic
دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
to dissociate
[disassociate]
oneself from somebody
[something]
از کسی
[چیزی]
دوری
[قطع همکاری]
کردن
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
bank giro
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
to opt in
[something]
تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
community relations
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
to opt out
[of something]
تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند یا همکاری نکنند
backstabber
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
organization
سازمان
organizations
سازمان
inst
سازمان
departments
سازمان
department
سازمان
organisations
سازمان
systems
سازمان
organisms
سازمان
organism
سازمان
system
سازمان
structure
سازمان
activities
سازمان
activity
سازمان
structures
سازمان
structuring
سازمان
machinery
سازمان
institution
سازمان
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
organization chart
لوحه سازمان
file organization
سازمان پرونده
labor organization
سازمان کارگری
sensory organization
سازمان حسی
social organization
سازمان اجتماعی
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
data organization
سازمان داده ها
labor service
سازمان کار
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
organizes
سازمان دادن
organized
سازمان یافته
system
مجموعه سازمان
file organization
سازمان فایل
clandestine
سازمان پنهانی
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
tailor
سازمان دادن
tailors
سازمان دادن
charity organization
سازمان خیریه
reorganization
تجدید سازمان
planning organization
سازمان برنامه
physiques
سازمان بدن
physique
سازمان بدن
foundation
سازمان خیریه
force structure
سازمان یکانها
systems
مجموعه سازمان
organizing
سازمان دادن
organize
سازمان دادن
organises
سازمان دادن
unit structure
سازمان یکان
organization
سازمان بندی
organisations
سازمان بندی
visual organization
سازمان دیداری
table of organization
جدول سازمان
United Nations
سازمان ملل
task organization
سازمان رزمی
organizations
سازمان بندی
organising
سازمان دادن
organizational
مربوط به سازمان
interoperability
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
developments
توسعه
increment
توسعه
expansion
توسعه
spreads
توسعه
enlarge
توسعه
enlarged
توسعه
promotions
توسعه
amplification
توسعه
enlargement
توسعه
enlargements
توسعه
development
توسعه
upgrowth
توسعه
increments
توسعه
enlarges
توسعه
promotion
توسعه
delelopment
توسعه
stop go policy
توسعه
extensions
توسعه
extension
توسعه
spread
توسعه
outspread
توسعه
enlarging
توسعه
socio economic
اقتصادی
economic
اقتصادی
economy
اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com