English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
assemblage of Order ستون بندی مختلط
Other Matches
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
colonnades ستون بندی
columniation ستون بندی
piling ستون بندی
colonnade ستون بندی
co-ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
Attic Order ستون بندی آتنی
colonnades ستون بندی ردیف درخت
colonnade ستون بندی ردیف درخت
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
overstorey [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerastory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post از این ستون بان ستون
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
combined مختلط
coeducational مختلط
farraginous مختلط
mixed مختلط
mix مختلط
composite مختلط
mixes مختلط
complex مختلط
complexes مختلط
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
mixed economies اقتصاد مختلط
mixed goods کالاهای مختلط
complex number عدد مختلط
complex number اعداد مختلط
complex power توان مختلط
composite unit یکان مختلط
mixed strategy استراتژی مختلط
complex impedance ناگذرایی مختلط
mixed system نظام مختلط
mixed doubles دونفره مختلط
mixed یکان مختلط
mixed reinforcement تقویت مختلط
mixed government حکومت مختلط
omnibus test ازمون مختلط
complex admittance گذرایی مختلط
composite squadron اسکادران مختلط
complex circuit مدار مختلط
mixed economy اقتصاد مختلط
medleys مختلط رنگارنگ
medley مختلط رنگارنگ
individual medley شنای مختلط
hybrid rocket راکت مختلط
composite یکان مختلط
coeducation اموزش مختلط
piled ستون ستون لنگرگاه
pile ستون ستون لنگرگاه
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
joint stock partnership شرکت مختلط سهامی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
symmetallism سیستم دو فلزی مختلط
Complex analysis آنالیز مختلط [ریاضی]
endowment assurance بیمه عمر مختلط
complex number عدد مختلط [ریاضی]
medley قطعه موسیقی مختلط
versatile متحرک متنوع و مختلط
mixed policy بیمه نامه مختلط
medleyist شناگر شنای مختلط
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
medleys قطعه موسیقی مختلط
individual medleyist شناگر شنای مختلط
coeducation اموزش وپرورش مختلط
theory of functions of a complex variable آنالیز مختلط [ریاضی]
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
complex conjugate عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
complex analytic function تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
medley شنای مختلط 002 تا 004متر
medleys شنای مختلط 002 تا 004متر
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
complex absolute value function تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
mixtilineal دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
composite squadron گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
inserted grouping میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scalar متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
medley relay مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
piled ستون پل
pillar ستون
piled ستون
cantilever bridge ستون پل
shafts ستون
stud ستون
shaft ستون
acantha ستون
beam ستون
posts ستون
acroterion پا ستون
acroter پا ستون
plinths ته ستون
plinth ته ستون
bar ستون
bars ستون
escape ستون
pillars ستون
pile ستون
hypophyge پا ستون
columns ستون
pile ستون پل
filed ستون
file ستون
army corpa ستون
astylar بی ستون
indian file ستون یک
indian or single file ستون یک
column ستون
single file به ستون یک
column base ته ستون
pier ستون
stanchion ستون
piers ستون
strutted ستون
jamb ستون
jambs ستون
struts ستون
single file ستون یک
strut ستون
column by column ستون به ستون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com