Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
Other Matches
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
current passage
عبور جریان
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
current path
مسیر عبور جریان برق
traffic cut
تقاطع دو جریان عبور و مرور
flux
سرعت جریان
rate of current
سرعت جریان
drift of a current
سرعت جریان
fused
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fuse
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
lagrangian method
روش تعیین سرعت جریان اب
variable speed d.c. motor
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
intransit stock
اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع
rarefaction
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
blade cuff
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
traffic release
ساعت عبور ازاد خودروها
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
cation
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
Faraday cage
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
cattage key people
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
inbound traffic
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
speedograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
air traffic control clearance
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
in the air
<idiom>
جریان
inset
جریان
fluor
جریان
line of flow
خط جریان
gushes
جریان
course
جریان
coursed
جریان
tide
جریان
gush
جریان
in hand
در جریان
courses
جریان
insets
جریان
income
جریان
gushed
جریان
affluxion
جریان
proceeding
جریان
flowline
خط جریان
process
جریان
flows
جریان
action
جریان
flowed
جریان
flow limit
حد جریان
afflux
جریان
flow line
خط جریان
conduct
جریان
conducted
جریان
total current
جریان کل
conducting
جریان
conducts
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
twayblade
جریان
flow
جریان
processes
جریان
actions
جریان
streamed
جریان
streamed
جریان اب
afoot
در جریان
rheostome
جریان بر
stream
جریان
streams
جریان
going
جریان
stream
جریان اب
flush
جریان
current
جریان
rede
جریان
circulation
جریان
currents
جریان
flushing
جریان
effluvium
جریان
circulations
جریان
streams
جریان اب
flushes
جریان
runoff
جریان
current density
تکائف جریان
current compensation
جبران جریان
turbulent flow
جریان متلاطم
turbulent flow
جریان اشفته
current converter
مبدل جریان
current divider
مقسم جریان
mains current
جریان شبکه
main current
جریان اصلی
ooze
جریان جاری
reversal process
جریان معکوس
current distortion
اعوجاج جریان
I
شدت جریان
current density
چگالی جریان
conduction
بردن جریان
reverse current
جریان معکوس
current density
غلظت جریان
current capacity
فرفیت جریان
energized
جریان دار
current detector
اشکارساز جریان
current displacement
تغییر جریان
rated current
جریان اسمی
rheodestruction
تخریب جریان
progress
ترقی جریان
flowmeter
جریان سنج
flowlines
خطوط جریان
rheoscope
جریان یاب
drift current
جریان سوقی
rate of flow
میزان جریان
effective current
جریان موثر
effective value
جریان موثر
flow sheet
نمودار جریان
tranquil flow
جریان اسوده
measuring current
جریان سنجش
process
مرحله جریان
set
سمت جریان اب
sets
سمت جریان اب
setting up
سمت جریان اب
process
جریان کار
rapid flow
جریان سریع
effluxion
جریان بخارج
rheoscope
جریان بین
processes
جریان کار
eddy current
جریان گردابی
maximum current
جریان پیک
progresses
ترقی جریان
progressing
ترقی جریان
maximum current
جریان حداکثر
eddy current
جریان سرگردان
peak current
جریان پیک
peak current
جریان حداکثر
eddy current
جریان فوکو
current feedback
رجعت جریان
current files
پروندههای در جریان
maximum value
جریان بیشینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com