Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
aloft
سطوح بالا در بالای
Other Matches
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
tail planes
سطوح دم
composite area
سطوح مرکب
At lower levels.
در سطوح پایین تر
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
energy gap
فاصله سطوح انرژی
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
calyculate
دارای سطوح حفره دار
formwork at cirved section
قالب بندی در سطوح منحنی
formwork exposed
قالب بندی سطوح مرئی
fairing
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
ailavator
سطوح فرامین روی بال
tail boom
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
bright work
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
isotherm follower
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
cutting angle
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
inhibiting
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
brinelling
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
moustaches
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
inscribed
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
biaxial deformation
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
altitude separation
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
over
بالای
above
بالای سر
upped
بالای
overhead
در بالای سر
over
بالای سر
outreach
بالای سر
up
بالای
oer
بالای
into the bargain
بالای ان
atop of
در بالای
upping
بالای
overhead
بالای سر
at the top of
در بالای
over-
بالای سر
over-
بالای
above
بالای
atop of
بالای
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead stroke
ضربه از بالای سر
uptown
بالای شهر
plunging fire
اتش بالای سر
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
in-
بالای روی
in
بالای روی
up the street
بالای خیابان
on
بالای در باره
crown
بالای هرچیزی
upstream
بالای رودخانه
roof tree
کش بالای شیروانی
crowns
بالای هرچیزی
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge piece
کش بالای شیروانی
ridge tree
کش بالای شیروانی
overhead backhand
بک هند از بالای سر
over the horizon
بالای افق
oer
بالای سر روی سر
mean high water
اب بالای میانگین
fan light
پنجره بالای در
mantel board
در بالای بخاری
above the earth
بالای زمین
aloft
در بالای زمین
knap
بالای تپه
run over
<idiom>
حرکت از بالای
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
rooftops
بالای بام
rooftop
بالای بام
over the horizon
از بالای افق
fanlight
پنجره بالای در
fanlights
پنجره بالای در
crow's nest
بالای بلندی
aboveground
در بالای سطح زمین
superlunary
واقع بر بالای ماه
head water
بالای رودخانه بالارود
penthouse
اطاقک بالای بام
bartizan
کنگره بالای برج
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
headline
در بالای صفحه ریسمان
high rate of interest
نرخ بالای بهره
referee
داور بالای والیبال
headlines
در بالای صفحه ریسمان
pulpits
بالای منبر رفتن
pulpit
بالای منبر رفتن
refereed
داور بالای والیبال
overwrite
بالای محلی نوشتن
refereeing
داور بالای والیبال
on station
پروازهواپیما بالای هدف
rain water head
طشتک بالای ناودان
penthouses
اطاقک بالای بام
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
referees
داور بالای والیبال
trucking
کلاهک بالای دکل
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
trucks
کلاهک بالای دکل
truck
کلاهک بالای دکل
tree house
خانه بالای درخت
trucked
کلاهک بالای دکل
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
bars
چوب افقی بالای مانع
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
bar
چوب افقی بالای مانع
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
headers
کلمات در بالای صفحه متن
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
header
کلمات در بالای صفحه متن
roof garden
تفریح گاه بالای بام
head
دستشویی قایق بالای بادبان
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
space above property
فضای قسمت بالای ملک
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbar
چوب افقی بالای مانع
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
tapes
نوار پهن بالای تور
taped
نوار پهن بالای تور
tape
نوار پهن بالای تور
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
on station
اماده باش بالای هدف
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
crossbars
چوب افقی بالای مانع
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com