Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
outwork
سفارش به خارج از شرکت
Other Matches
indent
سفارش رسیده از خارج
indenting
سفارش رسیده از خارج
indents
سفارش رسیده از خارج
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
to move one's operation offshore
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
fields
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
fielded
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
reference
سفارش
indents
سفارش
indent
سفارش
order
سفارش
enjoinment
سفارش
indenting
سفارش
call the shots
<idiom>
سفارش دادن
indent
سفارش دادن
blanket order
سفارش کلی
ordering
سفارش دهی
indenting
سفارش دادن
indents
سفارش دادن
asking and ordering
درخواست و سفارش
economic order quantity
حد مطلوب سفارش
conditional order
سفارش مشروط
order
سفارش دادن
order
دستور سفارش
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
Put in a good word for me.
سفارش من رابکن
trial order
سفارش ازمایشی
place an order
سفارش دادن
factory order
سفارش ساخت
engaged
سفارش شده
enjoin
سفارش کردن به
acknowledgement of order
تایید سفارش
modification order
سفارش اصلاحی
commendation
سفارش تقدیر
acknowledgement of order
تصدیق سفارش
send away for
سفارش دادن
letter of recommendation
سفارش نامه
enjoined
سفارش کردن به
outwork
سفارش به بیرون
order for goods
سفارش کالا
order format
قالب سفارش
enjoins
سفارش کردن به
enjoining
سفارش کردن به
processing of the order
انجام سفارش
purchase order
سفارش خرید
back order
سفارش معوق
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
order processing time
زمان انجام سفارش
engage
از پیش سفارش دادن
To place an order for some goods.
کالائی را سفارش دادن
indents
سفارش درخواست کردن
open indent
سفارش خرید باز
reorder point
نقطه سفارش مجدد
indent
سفارش درخواست کردن
lead time
زمان انجام سفارش
dispatch order
سفارش حمل سریع
indenting
سفارش درخواست کردن
order
دستور دادن سفارش
ordered
سفارش داده شده
order processing time
مدت انجام سفارش
to book something
چیزی را سفارش دادن
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
reorder level
سطح سفارش مجدد
reorder interval
زمان بین دو سفارش
custom-made
سفارش داده شده
bespeak
ازپیش سفارش دادن
reorder cost
هزینه سفارش مجدد
engages
از پیش سفارش دادن
custom made
سفارش داده شده
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
reorder
دوباره سفارش دادن
re order
سفارش دوم باره
order time
زمان سفارش کالا
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
order
سفارش دادن تنظیم کردن
a la carte
جداجدا سفارش داده شده.
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
order
سفارش دادن کالا یا جنس
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonials
سفارش وتوصیه رضایت نامه
batch costing
تعیین قیمت سفارش کالا
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
testimonial
سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
open indent
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
canvassing
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvass
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
lead time
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvassed
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
standing order
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
externals
خارج
outsides
خارج
off side
خارج از خط
out
خارج
outside
در خارج
outside
خارج
outsides
در خارج
out-of-
خارج از
external
خارج
abroad
خارج
per
خارج از
non combatant
خارج از صف
forth of
خارج از
out of tune
خارج
outed
خارج
out-
خارج
out of
خارج از
non-combatant
خارج از صف
non-combatants
خارج از صف
off
خارج از
aroint
خارج شو
outwith
[Scotish E]
<adv.>
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
خارج
[از]
outside
[of]
<adv.>
خارج
[از]
externally
از خارج
hand
شرکت
associations
شرکت
cahoot
شرکت
companies
شرکت
concern
شرکت
concerns
شرکت
association
شرکت
housed
شرکت
houses
شرکت
company
شرکت
business
شرکت
businesses
شرکت
firms
شرکت
firm
شرکت
contributions
شرکت
participation
شرکت
contribution
شرکت
incorporation
شرکت
fellowsh
شرکت
enterprise
شرکت
handing
شرکت
EIS
ول شرکت
house
شرکت
firmest
شرکت
firmer
شرکت
enterprises
شرکت
corporation
شرکت
partnerships
شرکت
corporations
شرکت
consociation
شرکت
partnership
شرکت
soto uke
دفاع از خارج
from outside
از خارج
[از شهر]
from out of town
از خارج
[از شهر]
outboard bearing
یاتاقان خارج
out of action
خارج ازنبرد
without
بطرف خارج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com