English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
airgun سلاح بادی
airguns سلاح بادی
Other Matches
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
weaponless بی سلاح
armaments سلاح
arm سلاح
weapons سلاح
weapon سلاح
armour سلاح
armor سلاح
armament سلاح
armouring سلاح
ranged برد سلاح
range برد سلاح
panoply سلاح کامل
pieces قبضه سلاح
piece قبضه سلاح
offensive weapon سلاح خطرناک
ranges برد سلاح
chemical munition سلاح شیمیایی
weaponry تهیه سلاح
offensive weapon سلاح تهاجمی
to carry arms سلاح برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
under arms تحت سلاح
side armor سلاح کمری
loading پر کردن سلاح
automatic weapon سلاح خودکار
distances برد سلاح
arms control کنترل سلاح
dis armament خلع سلاح
half loaded سلاح نیمه پر
heavy arm سلاح سنگین
disarmament خلع سلاح
spica سماک بی سلاح
distance برد سلاح
accidents علامت سلاح
accident علامت سلاح
bear arms تحت سلاح رفتن
safety lock چفت ضامن سلاح
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
unarm خلع سلاح کردن
cycle of operation دوره عمل سلاح
intermediate range سلاح برد متوسط
brandished تکان دادن سلاح
disarm خلع سلاح کردن
brandish تکان دادن سلاح
disarmed خلع سلاح کردن
brandishes تکان دادن سلاح
brandishing تکان دادن سلاح
range correction تصحیح برد سلاح
disarms خلع سلاح کردن
flatuous بادی
pneumatic بادی
blowy بادی
body shirt بادی
nuke با سلاح اتمی حمله کردن
nuked با سلاح اتمی حمله کردن
nuking با سلاح اتمی حمله کردن
nukes با سلاح اتمی حمله کردن
loading خرج گذاری کردن سلاح
jutte نوعی سلاح بنام ده دست
to lay down ones arms سلاح خودرا بزمین گذاشتن
failures عمل نکردن گیر سلاح
failure عمل نکردن گیر سلاح
heavy weapon سلاح و جنگ افزار سنگین
dune sand ماسه بادی
lantern چراغ بادی
fly ash خاکستر بادی
blowtube تفنگ بادی
blowgun تفنگ بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
wind generator مولد بادی
air rifle تفنگ بادی
air rifles تفنگ بادی
running sand ماسه بادی
wind erosion فرسایش بادی
pop gun تفنگ بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
pneumatic press پرس بادی
pneumatic hammer چکش بادی
pneumatic fender دفرای بادی
airgun تفنگ بادی
airguns تفنگ بادی
marine sand ماسه بادی
wind current جریان بادی
blow pipe تفنگ بادی
hurricane lamp چراغ بادی
lanterns چراغ بادی
air operated horn شیپور بادی
air hammer چکش بادی
air gun تفنگ بادی
air blast transformer مبدل بادی
aeromotor موتور بادی
pneumatic لاستیک بادی
quicksand ماسه بادی
air brakes ترمز بادی
air brake ترمز بادی
hurricane lamps چراغ بادی
sailboat قایق بادی
blow gun تفنگ بادی
at first blush در بادی امر
air pump تلمبهء بادی
air bed تشک بادی
sailboats قایق بادی
windmills اسیاب بادی
windmill اسیاب بادی
concrete steel سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
bazookas یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bazooka یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
set بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
to a oneself خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
half loaded سلاح نیمه خرج گذاری شده
sets بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
sailing قایقرانی با قایق بادی
riveting hammer چکش بادی پرچ
self moved دارای حرکت بادی
sail arm پره اسیاب بادی
schooner نوعی قایق بادی
square rigger نوعی کشتی بادی
schooners نوعی قایق بادی
vane of windmill پره اسیاب بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
chipping hammer چکش بادی اهن بر
sail شراع کشتی بادی
sail مسافرت با قایق بادی
sailed شراع کشتی بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
sailings شراع کشتی بادی
sailings مسافرت با قایق بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
reed الت موسیقی بادی
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
popgun تفنگ بادی بچگانه
chipping hammer چکش بادی اهنبر
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
bear arms سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
fugues نوعی الت بادی موسیقی
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
primafacie در بادی امر قابل قبول
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
fugue نوعی الت بادی موسیقی
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
disarm خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarms خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
extraction عمل اخراج در عمل سلاح
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com