Dictiornary-Farsi | سلسله مراتب فرماندهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
chain of command	سلسله مراتب فرماندهی


Search result with all words

command channels	سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Other Matches

channelled	سلسله مراتب
hierarchy	سلسله مراتب
hierarchies	سلسله مراتب
channels	سلسله مراتب
channeling	سلسله مراتب
channeled	سلسله مراتب
channel	سلسله مراتب
chain of command	سلسله مراتب
sequence	سلسله مراتب
sequences	سلسله مراتب
hierachy	سلسله مراتب
pecking order	سلسله مراتب
heavenly hierarchy	سلسله مراتب فرشتگان
hierarchism	اصول سلسله مراتب
memory hierarchy	سلسله مراتب حافظه
military channel	سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy	سلسله مراتب شغلی
data hierarchy	سلسله مراتب داده ها
hierarchy of needs	سلسله مراتب نیازها
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
thearchy	سلسله مراتب خدایان
cryptochannel	سلسله مراتب رمز
control hierarchy	سلسله مراتب کنترل
request mast	از طریق سلسله مراتب
chain	سلسله سلسله مراتب
chains	سلسله سلسله مراتب
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
echelons	ستون طبقه سلسله مراتب
hierarchic	وابسته به سلسله مراتب وریاست
pecking order	سلسله مراتب دانه چینی
echelon	ستون طبقه سلسله مراتب
habit family hierarchy	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
exempted station	یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
rank and file	صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
supreme commander	فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes	در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume	در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis	محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command	به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command	معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island	پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands	پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command	فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
ghaut	سلسله سلسله کوه
specified command	فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
hiearchic	مراتب
infinitely	به مراتب
theholy orders	مراتب روحانیون
the above was a summary	مراتب فوق
at best	منتهای مراتب
data hierarchy	سلسه مراتب داده ها
supemundane	فوق مراتب دنیوی
supramundane	ماورای مراتب دنیوی
in witness whereof	برای گواهی مراتب بالا
ranked	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
airlift command	فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish.	در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
wheelhouse	پل فرماندهی
leadership	فرماندهی
wheelhouses	پل فرماندهی
kingdom	سلسله
nexus	سلسله
dynasties	سلسله
catena	سلسله
commandantship	فرماندهی
commandership	فرماندهی
conning tower	پل فرماندهی
chains	سلسله
pilot house	پل فرماندهی
executive branch	فرماندهی
strips	سر سلسله
dynasty	سلسله
centre castle	پل فرماندهی
ranged	سلسله
trains	سلسله
command	فرماندهی
range	سلسله
systems	سلسله
system	سلسله
commanded	فرماندهی
commands	فرماندهی
strategies	فن فرماندهی
strategy	فن فرماندهی
genealogy	سلسله
ranges	سلسله
runs	سلسله
train	سلسله
run	سلسله
gradations	سلسله
gradation	سلسله
chain	سلسله
trained	سلسله
genealogies	سلسله
bridge	پل فرماندهی
bridged	پل فرماندهی
bridges	پل فرماندهی
pulse train	سلسله تپش ها
commandery	محل فرماندهی
commodity command	فرماندهی اماد
command and control	کنترل و فرماندهی
coneatenation	تسلسل سلسله
commandery	مقام فرماندهی
train	رشته سلسله
command group	گروه فرماندهی
command mode	حالت فرماندهی
command net	شبکه فرماندهی
command report	گزارش فرماندهی
series	سلسله ردیف
command language	زبان فرماندهی
command channels	ردههای فرماندهی
commander's call	در اختیار فرماندهی
commander's estimate	براورد فرماندهی
continuity of command	مداومت فرماندهی
ghat	سلسله کوه
commanded	سرکردگی فرماندهی
oldman	مقام فرماندهی
head quarters	مرکز فرماندهی
command	سرکردگی فرماندهی
string	ردیف سلسله
bridges	پل فرماندهی کشتی
joint command	فرماندهی مشترک
bridged	پل فرماندهی کشتی
lead a unit	فرماندهی کردن
logistical command	فرماندهی لجستیکی
ghat	رشته سلسله
ommiad	سلسله امیه
protomartyr	سر سلسله شهدا
commands	سرکردگی فرماندهی
phylum	اجداد سلسله
phylon	اجداد سلسله
emergency conning position	پل فرماندهی اضطراری
enclosed bridge	پل فرماندهی سر پوشیده
ommiades	سلسله امیه
flag ship	ناو سر فرماندهی
master's certificate	گواهینامه فرماندهی
systems	سلسله رشته
nervous systems	سلسله عصب
nervous system	سلسله عصب
administrative command	فرماندهی اداری
tactical command ship	ناو فرماندهی
command posts	پست فرماندهی
air command	فرماندهی هوایی
ranged	سلسله ردیف
ranges	سلسله ردیف
high command	فرماندهی عالی
command posts	پاسگاه فرماندهی
command post	پاسگاه فرماندهی
headquarters	قرارگاه فرماندهی
headquarters	مرکز فرماندهی
system	سلسله رشته
flagship	ناو فرماندهی
range	سلسله ردیف
flagships	ناو فرماندهی
command post	پست فرماندهی
supreme	فرماندهی عالی
bridge	پل فرماندهی کشتی
area command	فرماندهی منطقه
base command	فرماندهی پایگاه
ranked	سلسله مقام
support command	فرماندهی پشتیبانی
rank	سلسله مقام
chains	سلسله کوه
mountain ranges	سلسله جبال
trains	رشته سلسله
chain	سلسله کوه
scheme of command	طرح فرماندهی
trained	رشته سلسله
unit system	سلسله احاد
unified command	فرماندهی متحد
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
tactical command	فرماندهی تاکتیکی
combined command	فرماندهی مرکب
ranks	سلسله مقام
neural	وابسته به سلسله اعصاب
hierarchical network	شبکه سلسله مراتبی
commander in chief	فرمانده کل قوا سر فرماندهی
hierarchical model	مدل سلسله مراتبی
kommandatura	مرکز فرماندهی نظامی
cupola	برجک فرماندهی تانک
cupolas	برجک فرماندهی تانک
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
hierachical structure	ساختار سلسله مراتبی
flight	یک رشته پلکان سلسله
islands	پل فرماندهی ناو هواپیمابر
alternate command authority	مقام جانشین فرماندهی
area support command	فرماندهی پشتیبانی منطقه
unified	یکپارچه فرماندهی متحد
commander's call	ساعات در اختیار فرماندهی
island	پل فرماندهی ناو هواپیمابر
type command	فرماندهی ناو گروه
command post exercise	تمرین پاسگاه فرماندهی
guide	کشتی فرماندهی عملیات
command liaison	افسر رابط فرماندهی
guided	کشتی فرماندهی عملیات
air strategical command	فرماندهی استراتژیکی هوایی
guides	کشتی فرماندهی عملیات
forward command post	پست فرماندهی جلو