Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
transfer
سند انتقال انتقالی
transferring
سند انتقال انتقالی
transfers
سند انتقال انتقالی
Other Matches
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transitory
انتقالی
transition
انتقالی
transitions
انتقالی
ceded
انتقالی
transitive
انتقالی
transitionary
انتقالی
transitional
انتقالی
transferential
انتقالی
revolutions
حرکت انتقالی
transference resistance
مقاومت انتقالی
transfer reaction
واکنش انتقالی
transfer payments
پرداختهای انتقالی
transational symmerty
تقارن انتقالی
transfer income
درامد انتقالی
transfer functions
توابع انتقالی
transfer earnings
درامدهای انتقالی
revolution
حرکت انتقالی
transit bearing
سمت انتقالی
deferred charges
هزینههای انتقالی
translations
حرکت انتقالی
deferred income
درامدهای انتقالی
translation
حرکت انتقالی
transmission system
دستگاه انتقالی
ceded public domains
خالصجات انتقالی
translative
ترجمهای انتقالی
running fix
نقطه انتقالی
transmission system
سیستم انتقالی
translational lift
برای انتقالی
translational energy
انرژی انتقالی
translation bearing
یاتاقان انتقالی
transitory society
جامعه انتقالی
transitory income
درامد انتقالی
transitory consumption
مصرف انتقالی
transitional motion
حرکت انتقالی
translational motion
حرکت انتقالی
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transmission dynamometer
توان سنج انتقالی
transfer molding
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
ریخته گری انتقالی
transition ranges
میدان تیر انتقالی
transfer mold
قالب گیری انتقالی
alienable
قابل فروش انتقالی
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
net tax revenue
مالیات منهای پرداختهای انتقالی
epochal psychosis
روان پریشی سنین انتقالی
Hypnagogia
تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transit bearing
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
negotiations
انتقال
intuitions
انتقال
negotiation
انتقال
conductance
انتقال
intuition
انتقال
abaloenation
انتقال
downloading
انتقال
mittimus
انتقال
conduction
انتقال
migration
انتقال
transformation
انتقال
translation
انتقال
conveys
انتقال
conveying
انتقال
metabasis
انتقال
conveyed
انتقال
marque
انتقال
transmission line
خط انتقال
transportation
انتقال
translations
انتقال
line shaft
انتقال
transfer line
خط انتقال
transfer
انتقال
transferring
انتقال
assignments
انتقال
transmission
انتقال
transfer check
انتقال
assignment
انتقال
transfers
انتقال
conveyances
انتقال
conveyance
انتقال
transmissions
انتقال
convey
انتقال
displacement
انتقال
shift
انتقال
transitions
انتقال
shift
انتقال
transition
انتقال
bail arm
انتقال
move
انتقال
transference
انتقال
devolution
انتقال
shifts
انتقال
shifted
انتقال
transter
انتقال
turn over
انتقال
portable
قابل انتقال
social transmission
انتقال اجتماعی
convection
انتقال برق
convection
انتقال گرما
bail
واگذاری انتقال
alienator
انتقال دهنده
shift of a tax
انتقال مالیات
shift of a curve
انتقال یک منحنی
shift forward
انتقال به جلو
assignment of contract
انتقال قرارداد
shift backward
انتقال به عقب
asynchronous transmission
انتقال غیرهمزمان
sewarage
انتقال گنداب
saltus
انتقال ناگهانی
alienor
انتقال دهنده
alienable
قابل انتقال
gear
انتقال دادن
geared
انتقال دادن
gears
انتقال دادن
alienated
انتقال شده
negotiator
انتقال دهنده
negotiators
انتقال دهنده
shift out
انتقال به بیرون
tax shifting
انتقال مالیات
transferred
انتقال یافته
transfers
انتقال دادن
shifted
انتقال دادن
transfer
انتقال دادن
alienation
انتقال مالکیت
thought transference
انتقال فکر
intuitively
ازراه انتقال
to be transferred
انتقال یافتن
to carry over
انتقال دادن
shifts
انتقال دادن
transfer address
ادرس انتقال
heredity
انتقال موروثی
telegraphic transfer
انتقال تلگرافی
technology transfer
انتقال تکنولوژی
demise
انتقال دادن
synchronous transmission
انتقال همزمان
tactical march
انتقال جنگی
built-in
غیرقابل انتقال
shift
انتقال دادن
transfer of learning
انتقال یادگیری
transferring
انتقال دادن
digital transmission
انتقال رقمی
file transfer
انتقال فایل
transferability
انتقال پذیری
negotiability
انتقال پذیری
negative transfer
انتقال منفی
promptitude
سرعت انتقال
gold flow
انتقال طلا
promptness
سرعت انتقال
grantee
انتقال گیرنده
mortmain
انتقال ناپذیری
negotiable instruments
اسنادقابل انتقال
evocate
انتقال دادن
doppler shift
انتقال دوپلری
celerity
سرعت انتقال
easiness
[quickness]
سرعت انتقال
electron transition
انتقال الکترون
fleetness
سرعت انتقال
energy transfer
انتقال انرژی
energy transmission
انتقال انرژی
power transfer
انتقال انرژی
nippiness
سرعت انتقال
grantor
انتقال دهنده
heat transfer
انتقال حرارت
lineshaft drive
محرکه انتقال
incidence of taxation
انتقال مالیات
speed of action
سرعت انتقال
information transmission
انتقال اطلاعات
swiftness
سرعت انتقال
instrument of assignment
سند انتقال
integrate transmission line
خط انتقال مجتمع
line transmission error
خطای انتقال
line generated error
خطای انتقال
immobilization
عدم انتقال
image transmission
انتقال تصویر
heat transfer
انتقال گرما
heat transmission
انتقال گرما
rapidity
سرعت انتقال
rapidness
سرعت انتقال
speediness
سرعت انتقال
image propagation factor
ضریب انتقال
internal transmittance
ضریب انتقال
light transmission
انتقال نور
progation
افزایش انتقال
power transmission
انتقال قدرت
conditional transfer
انتقال شرطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com