English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
allowance for anticipated سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
Other Matches
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
authorized allowance سهمیه مجاز
table of allowance جدول سهمیه مجاز
circuit allocated use سهمیه مدارهای مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
allocations سهمیه سهمیه دادن
allocation سهمیه سهمیه دادن
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
septum حفرههای بینی پره بینی
casualties تلفات
allowance سهمیه
fatalities تلفات
allowances سهمیه
fatality تلفات
losses تلفات
scantling سهمیه
contributions سهمیه
allotment سهمیه
allotments سهمیه
contribution سهمیه
coupon سهمیه
rations سهمیه
total loss تلفات کل
ration سهمیه
quota سهمیه
mortality تلفات
quotas سهمیه
loss تلفات
casualty تلفات
victims تلفات
victim تلفات
coupons سهمیه
rationed سهمیه
suffered تلفات دیدن
suffers تلفات دیدن
export quotus سهمیه صادرات
loss تلفات ضایعات
suffer تلفات دیدن
casualty radius شعاع تلفات
the losses of the army تلفات ارتش
appointment quota سهمیه مشاغل
appointment quota سهمیه ماموریت
tip loss تلفات نوک
ammunition credit سهمیه مهمات
battle casualty تلفات جنگی
total losses کل تلفات ابی
treble our casualties سه برابر تلفات ما
sale quota سهمیه فروش
rationing سهمیه بندی
quotation سهمیه بندی
low loss coil بوبین با تلفات کم
low loss construction ساختمان کم تلفات
magnetic hystersis loss تلفات هیسترزیس
mass casualties تلفات زیاد
mortality factor ضریب تلفات
quotas سهمیه بندی
casualties تلفات و ضایعات
quota سهمیه بندی
corona losses تلفات کورونا
casualty تلفات و ضایعات
quotations سهمیه بندی
low loss cable کابل با تلفات کم
import quota سهمیه وارداتی
kill factor ضریب تلفات
quota agreement موافقت سهمیه
import quotas سهمیه وارداتی
insulation power factor زاویه ی تلفات
quota sample نمونه سهمیه
lethal area منطقه تلفات
to fix quota تعیین سهمیه کردن
general allotment سهمیه عمومی یا کلی
ration خارج قسمت سهمیه
rationed خارج قسمت سهمیه
quota share treaty قرار سهمیه بندی
rations خارج قسمت سهمیه
vulnerability در معرض تلفات بودن
absorption losses تلفات ناشی از جذب
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
loss replacement جایگزینی تلفات و ضایعات
loss appraisal قبول تلفات در جنگ
low loss capacitor خازن با تلفات دی الکتریک کم
low loss ceramics سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
quota system نظام سهمیه بندی
kill probability احتمال واردکردن تلفات
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
rationing system نظام سهمیه بندی
target allocation سهمیه بندی هدف
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
no load loss تلف یا تلفات بی باری
consolidated table of allowance جدول سهمیه عمومی
common table of allowance جداول سهمیه عمومی
consolidated table of allowance جدول سهمیه مشترک
eddy current losses تلفات جریان گردابی
casualty radius شعاع تولید تلفات
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
tolling تعداد تلفات جنگی ضایعه
tolls تعداد تلفات جنگی ضایعه
to take toll of any one تلفات زیادبرکسی وارد اوردن
allotment serial number شماره سری سهمیه واگذارشده
inflict casualty تلفات وارد کردن بدشمن
the army lost heavily ارتش تلفات سنگین داد
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
bulk replacement storage سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
escaped water تلفات اب هنگام بهره برداری
toll تعداد تلفات جنگی ضایعه
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
kill تلفات منفجر کردن از بین بردن
inflicts وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
basic allowance سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
inflict وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
kills تلفات منفجر کردن از بین بردن
dielectric loss factor meter دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
inflicting وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
Vistory was dearly bought . پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
decimate از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimates از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
spray attack پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
bulk material اماد یک جا
water supplies اماد اب
water supply اماد اب
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
care of supplies نگهداری اماد
depot supply اماد دپویی
critical item اماد حساس
care of supplies مراقبت اماد
shop supply اماد تعمیرگاهی
follow up supply اماد بعدی
short supply اماد کم یاب
supply control کنترل اماد
air material اماد هوایی
supply route اماد راه
bulk supply اماد عمده
depot supply اماد امادگاهی
supply point نقطه اماد
stockage ذخیره اماد
bulk supply اماد با کانتینر
category اقلام اماد
consigned inventory اماد امانی
class iv supplies اماد طبقه 4
class i supplies اماد طبقه 1
mission load اماد عملیاتی
one day's supply یک روز اماد
commodity command فرماندهی اماد
class v supplies اماد طبقه 5
level of supply سطح اماد
materiel management مدیریت اماد
train بنه اماد
trained بنه اماد
categories انواع اماد
general supplies اماد عمومی
development order دستوربهبود اماد
intransit stock اماد سیال
armed جنگ اماد
gratuitous issue اماد پیشکشی
resupply اماد مجدد
reserve stock اماد ذخیره
requisition line خط درخواست اماد
trains بنه اماد
class ii supplies اماد طبقه 2
condition code کدوضعیت اماد
bulk material اماد حجیم
essential supply اماد حیاتی
assault supplies اماد هجومی
essential supply اماد ضروری
procurement تامین اماد
follow up اماد بعدی
stocked اماد ذخیره
follow up supply اماد متعاقب
supply support پشتیبانی اماد
supply route مسیر اماد
air landed supply اماد هوانشستی
supply sergeant گروهبان اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com