English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
skittle سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
Other Matches
stumping سوزاندن توپزن کریکت
stumped سوزاندن توپزن کریکت
stump سوزاندن توپزن کریکت
take a wicket سوزاندن توپزن کریکت
stumps سوزاندن توپزن کریکت
dismisses سوزاندن توپزن و اخراج او
dismissing سوزاندن توپزن و اخراج او
dismiss سوزاندن توپزن و اخراج او
throw out سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
easily به اسانی
in a hurry به اسانی
readily به اسانی
facileness اسانی
ease اسانی
swimmingly به اسانی
easiness اسانی
facilely به اسانی
eased اسانی
eases اسانی
easing اسانی
freedoms معافیت اسانی
freedom معافیت اسانی
it is very easily done خیلی به اسانی
to write off به اسانی نوشتن
with a wet f. به اسانی ماننداب
with ease به اسانی بسهولت
it is not a picnic کار اسانی نیست
it is hard to say به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
set up توپی که به اسانی برگردانده شود
to do a thing with f. کاری رابه اسانی انجام دادن
cousin حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
cousins حریفی که مرتبا" یا به اسانی شکست می خورد
to knock a person's head off به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
squib kick ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
vane کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
setup توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
bake سوزاندن
cauterised سوزاندن
combust سوزاندن
burning سوزاندن
cauterising سوزاندن
incineration سوزاندن
baked سوزاندن
calcine سوزاندن
bakes سوزاندن
cauterises سوزاندن
blasts سوزاندن
fry سوزاندن
cauterizing سوزاندن
fries سوزاندن
cauterizes سوزاندن
frying سوزاندن
cauterized سوزاندن
cauterize سوزاندن
blast سوزاندن
incinerating سوزاندن
incinerates سوزاندن
incinerated سوزاندن
sear سوزاندن
seared سوزاندن
sears سوزاندن
to burn a hole سوزاندن
to lay in a سوزاندن
scorch سوزاندن
scorches سوزاندن
conflagrate سوزاندن
ignify سوزاندن
incinerate سوزاندن
burns سوزاندن
burn سوزاندن
vitriolize با زاج سوزاندن
ustulation سوزاندن شراب
to blow a fuse فیوزی سوزاندن
eat one's heart out <idiom> دل کسی را سوزاندن
incensing سوزاندن بخور خوشبو
incenses سوزاندن بخور خوشبو
incensed سوزاندن بخور خوشبو
incense سوزاندن بخور خوشبو
sinter یک تکه کردن سوزاندن
scald بااب گرم سوزاندن
scalded بااب گرم سوزاندن
to burn up سوزاندن و از میان بردن
scalding بااب گرم سوزاندن
scalds بااب گرم سوزاندن
inustion سوزاندن یا داغ کردن
incinerator کوره مخصوص سوزاندن اشغال
incinerators کوره مخصوص سوزاندن اشغال
slash and burn بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
flame cultivator دستگاه مخصوص سوزاندن علف
burnbag سطل سوزاندن اسناد باطله
backstop توپزن
batsmen توپزن
batsman توپزن
chances فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
chancing فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
firebomb با بمب آتشزا سوزاندن یا از بین بردن
firebombs با بمب آتشزا سوزاندن یا از بین بردن
chanced فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
chance فرصت سوزاندن حریف یابل گیری
baulks خطای توپزن
baulked خطای توپزن
balked خطای توپزن
banjo hitter توپزن ضعیف
balking خطای توپزن
balks خطای توپزن
baulking خطای توپزن
stonewaller توپزن تدافعی
balk خطای توپزن
controls توپزن دقیق
controlling توپزن دقیق
batteries توپزن و توپگیر
control توپزن دقیق
battery توپزن و توپگیر
earned run کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
to torch something چیزی را آتش زدن [سوزاندن] [زبانه کشیدن ]
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
on drive ضربه بسمت توپزن
doubled up توپزن 0001امتیازی فصل
catcher توپگیر پشت سر توپزن
defense دفاع توپزن از میله ها
fine leg محل پشت سر توپزن
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
duck اخراج توپزن بی امتیاز
count تعداد امتیاز توپزن
counted تعداد امتیاز توپزن
doubled توپزن 0001امتیازی فصل
counting تعداد امتیاز توپزن
counts تعداد امتیاز توپزن
double توپزن 0001امتیازی فصل
ground محل ایستادن توپزن
down میله افتاده واخراج توپزن
handle the ball دست زدن توپزن به توپ
ball توپ دور از دسترس توپزن
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
out of one's ground تجاوز توپزن از محل ایستادن
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
third man محل توپگیر دور از توپزن کریکت
coacher یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
opener هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
finest ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fined ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine ضربه توپزن به پشت منطقه خود
comebacker ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
dig in جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
sillier بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silliest بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
bean ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
yorked توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
half century 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
beans ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
bowled باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
leg break بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
leg before wicket حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
brush back پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
steal از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
innings نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
pitches بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
steals از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
off spin چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
called strick پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
designated hitter بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
coacher مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
bunter توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
leg bye امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
bumper توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
cauterization سوزاندن زخم بوسله داغ اتش یا داغ اهن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com