English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Other Matches
mythopoet شاعر افسانه نویس
fictionist داستان نویس
serialist داستان نویس سریال
this story is improbable این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
Scandinavian اسکاندیناوی
Scandinavia اسکاندیناوی
Scandinavians اسکاندیناوی
Viking جنگجوی اسکاندیناوی
Vikings جنگجوی اسکاندیناوی
norse اهل اسکاندیناوی
northman اسکاندیناوی باستانی
norseman اسکاندیناوی باستانی
norse مربوط به اسکاندیناوی
lapponian درشمال اسکاندیناوی
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
kraken اژدهای دریایی افسانهای اسکاندیناوی
addersser or or نامه نویس عریضه نویس
laplander اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
sea king دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
version نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
rich in پر از شاعر
bards شاعر
poets شاعر
poet شاعر
scop شاعر
bard شاعر
minstrel شاعر نقال
productive of poets شاعر پرور
poematic نظمی شاعر
budding poet جوجه شاعر
laureatel شاعر برجسته
horatian شاعر لاتین
minstrels شاعر نقال
poet laureate شاعر برجسته
bards شاعر و اوازخوان
bard شاعر و اوازخوان
nordic council فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
verseman شاعر وسراینده نظم
homeric شاعر نابینای یونان
verser شاعر و سراینده نظم
sweet william گل میخک شاعر حسن یوسف
orpheus ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
trouvere شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
minnesinger شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
rimester قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
troubadours شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadour شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
dragon style [سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
fables داستان
fable داستان
novella داستان
marchen داستان
tale داستان
story داستان
tales داستان
apologue داستان
anecdotage داستان
conte داستان
storytellers داستان سرا
narrator گوینده داستان
episodes داستان فرعی
novelettes داستان کوتاه
episode داستان فرعی
novels کتاب داستان
parables داستان اخلاقی
novelette داستان کوتاه
storyteller داستان سرا
flashbacks بازگوی داستان
make-up داستان ساختگی
short story داستان کوتاه
short stories داستان کوتاه
fictions داستان اختراع
catastrophe عاقبت داستان
narrators گوینده داستان
catastrophes عاقبت داستان
epitasis حداعلای داستان
whodunnits داستان پلیسی
decameron داستان نامه
novel کتاب داستان
whodunits داستان پلیسی
parable داستان اخلاقی
whodunit داستان پلیسی
conte داستان کوتاه
narratives داستان داستانسرایی
in a narrative style بسبک داستان
hermitically هلوان داستان
narrative داستان داستانسرایی
fiction داستان اختراع
an interesting story داستان با مزه
hero پهلوان داستان
heroes پهلوان داستان
narration داستان داستانسرایی
flashback بازگوی داستان
underplot داستان فرعی
fairy tale داستان جن و پری
fairy tales داستان جن و پری
storybook داستان نامه
to spin yarns داستان ساختن
to invent stories داستان ساختن
novelet داستان کوتاه
storybook کتاب داستان
an iliad of woes داستان بدبختبی
cliff hanger مطلب یا داستان جالب
science fiction داستان تخیلی علمی
That's not so! داستان اینطوری نیست!
fictionalising بصورت داستان دراوردن
fictionalizing داستان سرایی کردن
personage شخصیت بازیگران داستان
personages شخصیت بازیگران داستان
fictionize داستان سرایی کردن
cliff-hanger مطلب یا داستان جالب
story اشکوب داستان گفتن
cliff-hangers مطلب یا داستان جالب
fictionalises داستان سرایی کردن
fictionalised داستان سرایی کردن
fictionalised بصورت داستان دراوردن
fictionalize بصورت داستان دراوردن
fictionalize داستان سرایی کردن
fictionalized بصورت داستان دراوردن
fictionalized داستان سرایی کردن
fictionalizes بصورت داستان دراوردن
fictionalizes داستان سرایی کردن
fictionalizing بصورت داستان دراوردن
fictionalises بصورت داستان دراوردن
story بصورت داستان در اوردن
fictionalising داستان سرایی کردن
sob story داستان گریه اور
fairy tale داستان باور نکردنی
invention of a false story جعل داستان دروغی
ruise شایعات داستان ساختگی
story recall test ازمون یاداوری داستان
fictionize بصورت داستان دراوردن
donnee موضوع داستان یا درام
sob stories داستان گریه اور
anecdotal evidence شواهد داستان گونه
novelistic وابسته به داستان و رمان
novelize بشکل داستان در اوردن
sob story <idiom> داستان اشک آور
catastrophical مربوط به عاقبت داستان
fairy tales داستان باور نکردنی
romance کتاب رمان داستان عاشقانه
yarns الیاف داستان افسانه امیز
characters شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
cartoons تصویر مضحک داستان مصور
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
lay تخم گذاردن داستان منظوم
heroically زنی که قهرمان داستان باشد
yarn الیاف داستان افسانه امیز
romances کتاب رمان داستان عاشقانه
The scene of the nover is laid in scotland. صحنه داستان دراسکاتلند است
make up ساختمان یاحالت داستان ساختگی
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
cartoon تصویر مضحک داستان مصور
What's behind all this? معنی این داستان چه است؟
pastorale شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lays تخم گذاردن داستان منظوم
iliad داستان حماسی منسوب به هومر
heroines زنی که قهرمان داستان باشد
heroine زنی که قهرمان داستان باشد
folktale افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
this play does not stage well این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycled سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That's another story. این داستان [قضیه] دیگری است.
The moral of the story is that … نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cock and bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
Her sad story moved us to tears. داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The whole story was faked up . تمام داستان قلابی وساختگه بود
That story is as old as the hills. داستان خیلی طول و دراز است.
subplot داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that… مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
old timer قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
veteran قدیمی
veterans قدیمی
seniors قدیمی
out of date قدیمی
fogram قدیمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com