English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
synchronous network شبکه همزمان
Other Matches
invert معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
processor به صورت همزمان همزمان کار کند
lan کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
internetwork تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
bridged وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
capturing حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capture حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
networking 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
NDIS بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه
dispersed intelligence یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
synchronous . شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
Xerox Network System پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
speech scrambling نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
grid convergence تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
faxed کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fax کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fault یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
XNS پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
faulted یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
Internetwork Packet Exchange پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
commoners پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
common پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
CMIP پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
IPX پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
alert پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
nett شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nets شبکه رادیویی تور استتار شبکه
grid current detection یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
net شبکه رادیویی تور استتار شبکه
gateways 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateway 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
server کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
cloud lattice design طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
naming services روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
dedicated کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
CMOT استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
grid bias ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
lattices شبکه بندی شبکه کاری
grid bias پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
lattice شبکه بندی شبکه کاری
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
early token release در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
simultaneously همزمان
parallel همزمان
parallelling همزمان
concurrent همزمان
contemporaries همزمان
isochronous همزمان
synchronizer همزمان گر
parallelled همزمان
contemporary همزمان
proportional همزمان
synchronic همزمان
paralleling همزمان
isochrone همزمان
coincidentally همزمان
simultaneous همزمان
parallels همزمان
paralleled همزمان
synchronous همزمان
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
directories روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
simultaneous extinction خاموشی همزمان
concentred exchange تبادل همزمان
concurrent همرو همزمان
concentred reaction واکنش همزمان
simultaneity همزمانی همزمان
synchronize همزمان کردن
selsyn موتور همزمان
concurrent training اموزش همزمان
synchronizes همزمان کردن
concurrent reinforcement تقویت همزمان
concurrent تقریباگ همزمان
synchronizing همزمان سازی
simultaneous processing پردازش همزمان
concurrent processing پردازش همزمان
concurrent operation عملکرد همزمان
concurrent validity اعتبار همزمان
concurrently اجرای همزمان
concurrent execution اجرای همزمان
concurrent variation تغییر همزمان
concentred elimination حذف همزمان
synchronised همزمان کردن
coincide همزمان بودن
coincided همزمان بودن
synchronous reactance راکتانس همزمان
synchronous transmission انتقال همزمان
coincides همزمان بودن
synchronous motor موتور همزمان
synchronous impedance ناگذرایی همزمان
synchronous generator مولد همزمان
synchronous device دستگاه همزمان
synchronous speed سرعت همزمان
synchronises همزمان کردن
synchronising همزمان کردن
synchroscope همزمان نما
synchronous vibrator لرزه گر همزمان
synchronous transmission مخابره همزمان
synchronous telegraphy تلگراف همزمان
synchronous phase advance خازن همزمان
synchronous condenser خازن همزمان
synchronous operation عملیات همزمان
synchronous machine ماشین همزمان
syncheronous communications مخابره همزمان
synchrinized همزمان بودن
synchronic همگاه همزمان
synchronization همزمان سازی
synchronized sweep روبش همزمان
coinciding همزمان بودن
synchronous communication ارتباط همزمان
synchronous admittance گذرایی همزمان
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
grid suppressor مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid bias resistance مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
parallel که همزمان ارسال شود
parallel که همزمان ارسال می شوند
paralleled که همزمان ارسال می شوند
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
coincident penalty پنالتی همزمان دو تیم
paralleled که همزمان ارسال شود
volley fire پرتاب همزمان گلوله ها با هم
parallels که همزمان ارسال می شوند
acoustic synchronizer همزمان ساز صوتی
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
parallelled که همزمان ارسال می شوند
parallelling که همزمان ارسال شود
paralleling که همزمان ارسال شود
paralleling که همزمان ارسال می شوند
parallelled که همزمان ارسال شود
parallelling که همزمان ارسال می شوند
parallels که همزمان ارسال شود
full duplex پروتکل دوسوی همزمان
synchronizing pulses ضربههای همزمان سازی
synchronizer دستگاه همزمان کننده
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
concurrent program execution اجرای همزمان برنامه
synchronizing signal پیام همزمان ساز
synchronizing separator جداکننده همزمان سازی
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
held ball گرفتن همزمان توپ
simultaneous input/output ورودی و خروجی همزمان
compatability قابلیت کار همزمان
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
bursts پیام همزمان ساز رنگ
duplexes ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
synchronize همزمان شدن با هم مطابق کردن
burst پیام همزمان ساز رنگ
synchronises همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplexes ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
synchronised همزمان شدن با هم مطابق کردن
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
bisync synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
simultaneous باهم واقع شونده همزمان
synchronizing limiter لامپ مراقب همزمان سازی
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
synchronizes همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplex ارسال داده در دو جهت همزمان
synchronize همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
synchronizes همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
immediate عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
operand عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
multiple foul خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
doubled گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com