English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
deadbeat <idiom> شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
Other Matches
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
f.drss جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
doesn't نمیکند
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
it makees no difference فرقی نمیکند
it is secure عیب نمیکند
it makees no difference تفاوتی نمیکند
why does he not admit it چراتصدیق نمیکند
it is indifferent to me برای من فرقی نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
constants آنچه تغییر نمیکند
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is not in good workingorder خوب کار نمیکند
fix رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fixes فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
it makes a t. difference تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
sticking point حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
infallibilist کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
jus ex injuria non oritur تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
i/o روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
faulted مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
non destructive cursor نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
personal شخصی
personae شخصی
personable شخصی
civilians شخصی
ones شخصی
one شخصی
civilian شخصی
private شخصی
civil شخصی
personas شخصی
privates شخصی
informal شخصی
some one شخصی
persona شخصی
alerts پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
personal pronoun ضمیر شخصی
personal computers کامپیوتر شخصی
personal computer کامپیوتر شخصی
personal pronouns ضمائر شخصی
personal ownership مالکیت شخصی
somebody یک شخص شخصی
private motive غرض شخصی
oomph چاذبه شخصی
personal influence نفوذ شخصی
personal interest نفع شخصی
personal motive غرض شخصی
who چه شخصی چه اشخاصی
personal property مایملک شخصی
personalized form letter فرم شخصی
personal service خدمت شخصی
personal service ابلاغ شخصی
personal staff ستاد شخصی
personalty اموال شخصی
personalty دارایی شخصی
private property دارایی شخصی
personal saving پس انداز شخصی
personal right حقوق شخصی
personal property اموال شخصی
personal remarks انتقادات شخصی
personal requirment احتیاجات شخصی
personal outlays هزینههای شخصی
personal requirment حوائج شخصی
self-interest نفع شخصی
separate estate اموال شخصی زن
idols of the cave اوهام شخصی
idiograph نشان شخصی
ibm personal computer IBکامپیوتر شخصی
passanger car اتومبیل شخصی
self interest نفع شخصی
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
ea state in severalty ملک شخصی
A private car. اتوموبیل شخصی
individual foul خطای شخصی
self interest غرض شخصی
informal observations مشاهدات شخصی
self will اراده شخصی
self intrest نفع شخصی
particular good عین شخصی
personal identity هویت شخصی
whoso هر شخصی که باشد
whosoever هر شخصی که باشد
personal action دعوی شخصی
personal affairs امور شخصی
personal exemptions معافیتهای شخصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
personal effects لوازم شخصی
proenomen نام شخصی
personal income درامد شخصی
under one's thumb <idiom> زیرنظر شخصی
personal error خطای شخصی
self employed کار شخصی
hire out <idiom> اجاره شخصی
personal computing محاسبات شخصی
personal constructs سازههای شخصی
on one's shoulders <idiom> مسئولیت شخصی
by end غرض شخصی
under one's belt <idiom> میل شخصی
backcourt foul خطای شخصی
self-employed کار شخصی
paraphernalia اموال شخصی زن
objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
individualization of punshment شخصی کردن مجازاتها
put in one's two cents <idiom> به شخصی نظریه دادن
ibm personal computer at کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
ibm personal computer system/ کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
self interested در بند نفع شخصی
self-interested در بند نفع شخصی
unbeknown خارج از معلومات شخصی
unbeknownst خارج از معلومات شخصی
ibm personal computer xt کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com