Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
holding company |
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد |
|
|
Other Matches |
|
controlled company |
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد |
common carrier |
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک |
letter-box company |
شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
opened |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
open |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
opens |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
serviced |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
service |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
coroutine |
بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
main line program |
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند |
master |
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند |
mastered |
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند |
masters |
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند |
BSI |
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد |
MISD |
معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد |
multiple |
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد |
micronucleus |
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد |
multi bus system |
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد |
answering machine |
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند |
answering machines |
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند |
scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
communism |
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
scalar |
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد |
merge |
ادغام شرکتها |
corporation tax |
مالیات بر شرکتها |
conglomeration |
اختلاط شرکتها |
stockholder |
سهامدار شرکتها |
merges |
ادغام شرکتها |
conglomerations |
اختلاط شرکتها |
stockholders |
سهامدار شرکتها |
stockbrokers |
دلال سهام شرکتها |
amalgamation |
ادغام یا اختلاط شرکتها |
trusts |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
stockbroker |
دلال سهام شرکتها |
trust |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
corporation income tax |
مالیات بر درامد شرکتها |
net business saving |
پس انداز خالص شرکتها |
company law |
قوانین مربوط به شرکتها |
trusted |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
liquidation of company |
تصفیه امور شرکتها |
share list |
صورت بهای سهام شرکتها |
undistributed corporate profit |
سود تقسیم نشده شرکتها |
visitations |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
visitation |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
visitors |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
visitor |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
low-tech |
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری |
arm's length |
مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد] |
courier |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
couriers |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
participatory |
شرکتی |
Freepost |
پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی |
a company of good standing |
شرکتی با اعتبار |
joint |
شرکتی مشاع |
to hold a share in a business |
در شرکتی سهمی داشتن |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
clearing house |
شرکتی که چکها را نقد می نماید |
corporative |
وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی |
office grapevine |
سخن چینی [در دفتری یا شرکتی] |
clearing houses |
شرکتی که چکها را نقد می نماید |
clearing houses |
شرکتی که حسابها راتسویه میکند |
to have a holding in a company |
در شرکتی دارائی سهام داشتن |
Apple Computer Corporation |
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple |
stockist |
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را |
stockists |
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را |
clearing house |
شرکتی که حسابها راتسویه میکند |
To lay the foundation of a company. |
پایه واساس شرکتی راریختن |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
control panel |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
processor |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
real time |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
radio control |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
developer |
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد |
developers |
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد |
recapitalize |
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن |
to shake up [a company] <idiom> |
سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن |
flexible |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
freighters |
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد |
freighter |
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد |
privates |
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی |
notify party |
فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود |
private |
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی |
corporator |
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد |
associated company |
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است |
factoring agent |
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
proprietary company |
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است |
thirds |
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص |
to overcapitalize a company |
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن |
third |
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص |
cybercafe |
شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است |
controls |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
inventory control |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
controlling |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
control |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
mutual funds |
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند |
mutual fund |
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند |
. The car is gathering momentum. |
اتوموبیل دارد دور بر می دارد |
holding company |
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند |
stationery |
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد |
ctrl |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
control sheet |
صفحه کنترل چارت کنترل |
control statement |
حکم کنترل دستور کنترل |
Sun Microsystems |
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود |
other <adj.> |
سایر |
block plot |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
control stick |
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی |
other people |
سایر مردم |
Other means of transport |
سایر وسایل نقلیه |
Intel |
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود |
controlled fragmentation |
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
Walls have ears <idiom> |
دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح] |
labor theory of value |
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد |
privates |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
private |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
leader |
درباره سایر رکوردهای فایل |
head |
توپی کامل و سایر متعلقات |
leaders |
درباره سایر رکوردهای فایل |
ceteris paribus |
ثابت بودن سایر شرایط |
subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
inert |
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند |
naves |
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ |
nave |
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ |
purest |
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها |
FMS |
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید |
exhaustable resources |
زغال سنگ و سایر مواد کانی |
fill |
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر |
pure |
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها |
negative diheral |
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین |
purer |
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها |
highlight |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
highlighted |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
highlights |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
fills |
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |
over capitalised |
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن |
office |
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود |
offices |
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود |
remote control |
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور |
climb mode |
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود |
control officer |
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده |
priorities |
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد |
priority |
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد |
roots |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
babbles |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
babbled |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
departmental LAN |
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند |
book message |
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود |
c |
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند |
breaker |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
breakers |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
He is the best physician as physicians go. |
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است |
root |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
babble |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
office of the future |
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد |
e mail |
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه |
opening hours |
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود. |
electronic |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه |
casings |
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند |
casing |
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند |
enclave economices |
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند |
simple network management protocol |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
walls here ears |
دیوار موش دارد موش گوش دارد |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
identity matrix |
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند |
flexible |
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید |
interrogatory |
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود |
pan germanism |
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
pounded |
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده |
name |
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها |
pound |
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده |