Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
subhome office
شعبه اصلی یک اداره
Other Matches
headquarters
شعبه اصلی
major activity
شعبه اصلی
subhome office
شعبه دفتر اصلی
claimant agency
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
headquarters
شعبه مرکزی اداره مرکزی
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
scotland yard
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
headquarters
اداره کل اداره مرکزی
chapter
شعبه
succursal
شعبه
substation
شعبه
offshoot
شعبه
offshoots
شعبه
chapters
شعبه
member
شعبه
prong
شعبه
prongs
شعبه
filial
شعبه
sections
شعبه
section
شعبه
end office
شعبه جز
members
شعبه
embranchment
شعبه
line
شعبه
branch
شعبه
lines
شعبه
apparatus
شعبه
branch office
شعبه
branches
شعبه
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
department
قسمت شعبه
agency
اژانس شعبه
member
شعبه بخش
lodge
شعبه فراماسون ها
agencies
اژانس شعبه
members
شعبه بخش
lodges
شعبه فراماسون ها
operating agency
شعبه عامل
lodged
شعبه فراماسون ها
apparatus
شعبه حزب
branch
شعبه رشته
subclass
شعبه فرعی
departments
قسمت شعبه
annexing
شعبه فرعی
branch of a company
شعبه شرکت
branch office
دفتر شعبه
annexes
شعبه فرعی
dichotomy
انشعاب به دو شعبه
dichotomies
انشعاب به دو شعبه
branches
شعبه رشته
branches
شعبه زدن
annex
شعبه فرعی
branch
شعبه زدن
agency of communications
شعبه ارتباطات
frith
شعبه رود
winging
شاخه شعبه
executive agent
شعبه اجرایی
executing agency
شعبه اجرایی
wing
شاخه شعبه
dichotomization
دو شعبه کردن
personnel
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
distributary
انشعابی شعبه رود
arm
شعبه جنگ افزار
departmentalize
چند شعبه کردن
army post office
شعبه پستی نیروی زمینی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
troche
قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
coordinated procurement assigness
شعبه مسئول خرید کلی اماد
commissary store annex
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
extensions
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
criminal investigation
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
prefecture
اداره
helms
اداره
directorate
اداره
department
اداره
gestion
اداره
helm
اداره
bureau
اداره
bureaus
اداره
cutcherry
اداره
cutchery
اداره
workplaces
اداره
workplace
اداره
offices
اداره
office
اداره
operation
اداره
maladmidistration
سو اداره
departments
اداره
handling
اداره
directorates
اداره
management
اداره
serviced
اداره
service
اداره
managements
اداره
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
mishandled
بد اداره کردن
household art
فن اداره خانه
public health pepartment
اداره بهداری
mishandle
بد اداره کردن
head office
اداره مرکزی
gestion
اداره کردن
medical department
اداره بهداری
record office
اداره بایگانی کل
mishandles
بد اداره کردن
india office
اداره امورهندوستان
intelligence department
اداره اطلاعات
mishandling
بد اداره کردن
proconsulate
سمت یا اداره
run
اداره کردن
runs
اداره کردن
gerent
اداره کننده
full command
اداره کامل
the police headquaters
اداره کل شهربانی
tobacco department
اداره دخانیات
audit departmant
اداره ممیزی
department of trusteeship
اداره قیمومت
department of trusteeship
اداره سرپرستی
department of publications
اداره انطباعات
department of publications
اداره نگارش
deparment of trusteeship
اداره سرپرستی
weather bureau
اداره هواشناسی
wieldy
اداره شدنی
service bureau
اداره خدماتی
dipartment of publications
اداره مطبوعات
financial agency
اداره مالیه
financial agency
اداره دارایی
financial a
اداره مالیه
finance office
اداره دارایی
steerage
اداره تربیت
deparment of trusteeship
اداره قیمومت
directors
اداره کننده
office manager
رئیس اداره
helms
اداره کردن
helm
اداره کردن
manage
اداره کردن
manages
اداره کردن
managing
اداره کردن
paperless office
اداره بی کاغذ
conduct
اداره کردن
rule
اداره کردن
maladminister
بد اداره کردن
operate
اداره کردن
director
اداره کننده
ministration
اداره خدمت
strategy
فن اداره جنگ
strategies
فن اداره جنگ
misgovern
بد اداره کردن
misgovernment
سوء اداره
customs
اداره گمرک
management system
سیستم اداره
manageability
قابلیت اداره
maladministration
سوء اداره
operates
اداره کردن
operated
اداره کردن
conducted
اداره کردن
conducting
اداره کردن
labour office
اداره کارگزینی
labor service
اداره کار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com