Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
force designator
شماره ترتیب یکان
Search result with all words
force activity designator
شماره ترتیب فعالیت یکان
Other Matches
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
count off
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
lay reference number
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
sequence number
شماره ترتیب
formation
ارایش یکان ترتیب نیرو
sequence number
شماره ترتیب توالی
rotation billiard
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
tracking index
فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
accession number
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
fiscal station
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek
چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
they exceeded us in number
شماره انها از شماره مابیشتر بود
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
anisandrous flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
an isaiah flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
chalk number
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
units
یکان
singly
یکان یکان
unit
یکان
formation
یکان
unit train
بنه یکان
boundaries
حدود یکان
motorized
یکان موتوری
single unit
یکان مستقل
unit training
اموزش یکان
joint command
یکان مشترک
single unit
یکان منفرد
fire unit
یکان اتش
exempted station
یکان مخصوص
administrative command
یکان اداری
retraining command
یکان بازاموزی
combined arms
یکان مرکب
unit structure
سازمان یکان
unit structure
استخوانبندی یکان
boundary
حدود یکان
first seargeant
سرگروهبان یکان
combatcommand
یکان رزمی
service force
یکان خدمات
frontalier
یکان مرزی
trains
عقبه یکان
cavalry unit
یکان سوارزرهی
trained
عقبه یکان
trained
بنه یکان
shock troops
یکان ضربت
identification code
کدشناسایی یکان
train
بنه یکان
service unit
یکان خدمات
force basis
مبنای یکان
mobility
تحرک یکان
parent
یکان لاحق
presence
فرستی در یکان
troop unit
یکان سربازدار
trains
بنه یکان
unit supply
تدارکات یکان
organizational
یکان سازمانی
organic
یکان سازمانی
intercommand
بین یکان
installation type
نوع یکان
combat , echelon
یکان رزمی
troop basis
مبنای یکان
troop unit
یکان صنفی
parent
یکان اولیه
train
عقبه یکان
organisations
یکان قسمت
organization
یکان قسمت
organizations
یکان قسمت
straggler
دورافتاده از یکان
stragglers
گم شده از یکان
stragglers
دورافتاده از یکان
activity
قسمت یکان
service
قسمت یکان
serviced
قسمت یکان
activities
قسمت یکان
separate
یکان مستقل
designations
اسم یکان
separated
یکان مستقل
separates
یکان مستقل
tactical command
یکان تاکتیکی
distinguished unit
یکان ممتاز
designator code
کد تشخیص یکان
composite
یکان مختلط
composite
یکان مرکب
detached unit
یکان مامورشده
mixed
یکان مختلط
air command
یکان هوایی
active
یکان کادر
advance gruard
یکان جلودار
paratroop
یکان چترباز
sergeant
سرگروهبان یکان
organization chart
نمودارسازمان یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
straggler
گم شده از یکان
support command
یکان پشتیبانی
naval activity
یکان دریایی
designation
اسم یکان
strangle
دورافتادن از یکان
beach organization
یکان ساحلی
base unit
یکان مبنا
command net
شبکه یکان
major command
یکان عمده
command strength
استعداد یکان
logistical command
یکان لجستیکی
base unit
یکان پایگاهی
march unit
یکان راهپیمایی
mechanized
یکان مکانیزه
combined command
یکان مرکب
composite unit
یکان مختلط
motor unit
یکان موتوری
pertinent
یکان لاحق
muster book
دفتروقایع یکان
divisional unit
یکان لشگری
dispersion
تفرقه گسترش یکان
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
search attack unit
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
direct support unit
یکان پشتیبانی مستقیم
using agency
یکان استفاده کننده
zone of action
منطقه عملیات یکان
organic
مربوط به یک قسمت یا یکان
security council
شورای حفافتی یکان
paratroopers
جمعی یکان چترباز
safety officer
افسر تامین یکان
service force
یکان خدماتی دریایی
paratrooper
جمعی یکان چترباز
command budget estimate
براورد بودجه یکان
command axis
محور حرکت یکان
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
requesting unit
یکان درخواست کننده
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
forcing
یکان قسمت نظامی
division engineer
یکان مهندسی لشگر
distinguished unit citation
نشان یکان برجسته
document file
پرونده اسناد یکان
distinguished unit citation
نشان لیاقت یکان
detached unit
یکان جدا شده
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
unit train
بنه اماد یکان
force
یکان قسمت نظامی
command liaison
شبکه رابط یکان
communication chief
رئیس مخابرات یکان
requesting unit
یکان تقاضا کننده
forces
یکان قسمت نظامی
evader
دور افتاده از یکان
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
land tail
باقیمانده زمینی یکان
commodore
فرمانده یکان هوایی
pertinent
وابسته به یکان مربوطه
commodores
فرمانده یکان هوایی
intransit
یکان در حال حرکت
property book
دفتر دارایی یکان
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
intercommunication
مخابرات داخلی یکان
supported
یکان پشتیبانی شده
troop basis
مبنای واگذاری یکان
type face
نوع چرخش یکان
type face
نوع ارایش یکان
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
less than release unit
یکان منتظر حمل
beach unit
یکان تهیه بارانداز
commands
یکان قرارگاه عمده
commanded
یکان قرارگاه عمده
level of effort
تلاش رزمی یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com