English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
double reverse شوت برگردان به دروازه
Other Matches
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
revers برگردان
jetties اب برگردان
jetty اب برگردان
transposes برگردان
lapel برگردان
transpose برگردان
refrains برگردان
round head برگردان
refraining برگردان
refrain برگردان
refrained برگردان
translation برگردان
transposing برگردان
lapels برگردان
translations برگردان
burthen باربری برگردان
antiphon سرود برگردان
transter picture عکس برگردان
lapel برگردان یقه
decalcomania عکس برگردان
decalccomania عکس برگردان
emetic resin تریاک برگردان
responsory تهلیل برگردان
skip car بشکه ی برگردان
tilting ladle پاتیل برگردان
transpose matrix ماتریس برگردان
lapelled یقه برگردان
turn over برگردان تعویض
turtlenecks یقه برگردان
turtleneck یقه برگردان
frequency inversion برگردان فرکانس
lapels برگردان یقه
transter سندواگذاری عکس برگردان
hook service سرویس برگردان والیبال
repetend رقم بازگردنده برگردان
reflux جریان برگشت مایع برگردان
pcv این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) . این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
roundelay تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
barbacan دروازه
port دروازه
hoop دروازه
hoops دروازه
barbican دروازه
goal area line خط دروازه
portal دروازه
gates دروازه
gate دروازه
portals دروازه
gateways دروازه
gateway دروازه
goal دروازه
goals دروازه
tend goal دروازه بانی
goals دروازه بان
starting gate دروازه شروع
tend goal حفظ دروازه
gateposts بازوی دروازه
gate keeper دروازه بان
own goal گل به دروازه خودی
own goals گل به دروازه خودی
goal crease محوطه دروازه
keep goal دروازه بانی
octroi مالیات دم دروازه
octroi دروازه بانی
goal posts پایههای دروازه
goal mouth دهانه دروازه
goal keeper line خط دروازه بان
wickets دروازه کوچک
hoops دروازه کروکه
wicket دروازه کوچک
hoop دروازه کروکه
goal keeper دروازه بان
logic gate دروازه منطقی
goal tender دروازه بان
goalies دروازه بان
attacting zone منطقه دروازه
goal area منطقه دروازه
goalar دروازه بان
keeper دروازه بان
keepers دروازه بان
goal دروازه بان
gatekeeper دروازه بان
in goal دروازه بان
puck stopper دروازه بان
between the pipes تیر دروازه
goalie دروازه بان
save نجات دروازه
saved نجات دروازه
gatepost بازوی دروازه
saves نجات دروازه
goalkeepers دروازه بان
goalkeeper دروازه بان
gatekeepers دروازه بان
goal kick شوت بسوی دروازه
goalthrow پرتاب دروازه بان
crossbars تیرک افقی دروازه
gatehouse اطاق دروازه بان
goalpost تیرک عمودی دروازه
fast break حمله سریع به دروازه
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
catching glove دستکش دروازه بان
flopper دروازه بان شیرجه رو
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gatehouses اطاق دروازه بان
goalposts تیرک عمودی دروازه
goal games بازیهای دروازه دار
crossbar تیرک افقی دروازه
gate دروازه شروع اسکی
petard بمب دروازه ریز
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
standup goalie دروازه بانی ایستاده
gates دروازه شروع اسکی
warders نگهبان دروازه یا قصر
upright تیرک عمودی دروازه
goalkeepers دروازه بان فوتبال
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
shooting شوت بسوی دروازه
shootings شوت بسوی دروازه
goalkeeper دروازه بان فوتبال
goal umpire دروازه بان واترپولو
warder نگهبان دروازه یا قصر
deciding نزدیک به دروازه حریف
offside line خط فرضی موازی با دروازه
long ball پرتاب از دور به دروازه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port دروازه بزرگ قلعه
ted برگردان کردن پخش کردن
clear دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer دورکردن گوی از نزدیک دروازه
punch the ball مشت کردن دروازه بان
clear دورکردن گوی از نزدیک دروازه
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
clears دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دورکردن گوی از نزدیک دروازه
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
clearer دفع توپ ازحوالی دروازه
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clears دورکردن گوی از نزدیک دروازه
gatepost تیر چار چوب دروازه
nineteens علامت تعویض دروازه بان
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
in توپی که وارد دروازه شده
gateposts تیر چار چوب دروازه
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
in- توپی که وارد دروازه شده
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
nineteen علامت تعویض دروازه بان
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
heavy گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
heavies گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
heavier گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal throw پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
battering ram میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
peel گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
headman پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
inverter دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
short side خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com