Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
crack
شکاف برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
Search result with all words
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
Other Matches
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
gill slit
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
take up
برداشتن
pickup
برداشتن
pick up
برداشتن
to pick up
برداشتن
to take up
برداشتن
sublate
برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
moistening
نم برداشتن
to run away with
برداشتن
to mop up
برداشتن
to pull off
برداشتن
include
در برداشتن
removing
از جا برداشتن
ingather
برداشتن
removing
برداشتن
remove
برداشتن
includes
در برداشتن
lifts
برداشتن
lifting
برداشتن
lifted
برداشتن
lift
برداشتن
countertrace
برداشتن از
delete
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
deleting
برداشتن
flaws
مو برداشتن
ingether
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
glom
برداشتن
remove
از جا برداشتن
flaw
مو برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
unveils
حجاب برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
warps
تاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
warped
تاب برداشتن
warp
تاب برداشتن
remove
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
removing
برداشتن مهر
unhood
سرپوش برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
to take off
برداشتن بردن
spoon
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
twist
تاب برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
twisting
تاب برداشتن
twists
تاب برداشتن
decode
برداشتن رمز
demountable
قابل برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
emarginate
برداشتن حاشیه از
heave
خیز برداشتن
give up
دست برداشتن از
flaws
ترک برداشتن
flaw
ترک برداشتن
decodes
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
picturize
فیلم برداشتن از
heaved
خیز برداشتن
stepping
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
step
قدم برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
feet
پاچنگال برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
transcribing
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
shuffle off
به عجله برداشتن
snap up
تند برداشتن
unmasks
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
elide
ازاخر برداشتن
gait
گام برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
machine
براده برداشتن
cease
دست برداشتن
poll
نمونه برداشتن
desist
دست برداشتن
polled
نمونه برداشتن
polls
نمونه برداشتن
machined
براده برداشتن
machines
براده برداشتن
clearance
برداشتن مانع
list
سیاهه برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
map
نقشه برداشتن از
resign
دست برداشتن
gap
شکاف
lacuna
شکاف
gaps
شکاف
multifid
شکاف شکاف
hiatus
شکاف
slashes
شکاف
slashed
شکاف
slash
شکاف
groove
شکاف
grooves
شکاف
rake
شکاف
slithers
شکاف
slithering
شکاف
slithered
شکاف
slither
شکاف
rakes
شکاف
raking
شکاف
break through
شکاف
crevices
شکاف
crevice
شکاف
incisions
شکاف
incision
شکاف
chasms
شکاف
chasm
شکاف
fissure
شکاف
chine
شکاف
cloot
شکاف سم
interstice
شکاف
clift
شکاف
clefts
شکاف
cleft
شکاف
fissures
شکاف
crazes
شکاف
craze
شکاف
crack
شکاف
head slot
شکاف هد
incisure
شکاف
notches
شکاف
insection
شکاف
notch
شکاف
rifts
شکاف
rift
شکاف
fairlead
شکاف
fisure
شکاف
cracks
شکاف
tear
شکاف
eyeing
شکاف
eyes
شکاف
chinks
شکاف
chinking
شکاف
chinked
شکاف
chink
شکاف
fracturing
شکاف
fractures
شکاف
eye
شکاف
buttressing
شکاف
seam
شکاف
seams
شکاف
slit
شکاف
slits
شکاف
buttress
شکاف
buttresses
شکاف
fractured
شکاف
fracture
شکاف
chap
شکاف
fractions
شکاف
nicked
شکاف
nick
شکاف
slot
شکاف
slots
شکاف
slotting
شکاف
cleft palate
شکاف سق
nicking
شکاف
eying
شکاف
breaks
شکاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com