Dictiornary-Farsi | شیوه رویدادهای شاخص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
critical incidents technique	شیوه رویدادهای شاخص


Other Matches

von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Gigantic Order	[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
marker	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index	شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index	شاخص بارش شاخص بارندگی
The recent incidents.	اتفاقات (رویدادهای )اخیر
fetches	رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch	رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched	رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
execute	رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed	رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes	رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executing	رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
target indicator	شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
fetched	رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetch	رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches	رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
bench mark	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file	پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
the incidents of a journey	رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
idioms	شیوه
custom	شیوه
order	شیوه
norm	شیوه
norms	شیوه
pattern	شیوه
patterns	شیوه
technique	شیوه
style	شیوه
styled	شیوه
styles	شیوه
styling	شیوه
processes	شیوه
process	شیوه
devices	شیوه
techniques	شیوه
procedure	شیوه
idiom	شیوه
mode	شیوه
modes	شیوه
device	شیوه
approaches	شیوه
procedures	شیوه ها
do	شیوه
approached	شیوه
methode	شیوه
methods	شیوه
approach	شیوه
habitude	شیوه
practice	شیوه
practices	شیوه ها
method	شیوه
mentalities	شیوه اندیشه
mentality	شیوه اندیشه
method	ایین شیوه
elocution	شیوه سخنوری
methods	ایین شیوه
civics	شیوه کشورداری
procedure	روش شیوه
oratory	شیوه سخنرانی
flop	شیوه فاسبوری
flopped	شیوه فاسبوری
flopping	شیوه فاسبوری
flops	شیوه فاسبوری
paced	شیوه تندی
research method	شیوه پژوهش
tactic	رزم شیوه
pace	شیوه تندی
paces	شیوه تندی
shaken	موافق شیوه
modus vivendi	شیوه زیست
orientalizing style	شیوه خاورمابی
penning	شیوه نگارش
technic	صناعت شیوه
employment practice	شیوه استخدامی
modus operandi	شیوه کار
penned	شیوه نگارش
pens	شیوه نگارش
pen	شیوه نگارش
cloze technique	شیوه بندش
severe style	شیوه جدی
endorcement procedure	شیوه اجرا
vibrational mode	شیوه ارتعاش
mode of vibration	شیوه ارتعاش
mode of production	شیوه تولید
prototaxic mode	شیوه ادراکی ابتدایی
pace	شیوه گام برداشتن
iconic mode	شیوه تصویرسازی حسی
preferred cognitive mode	شیوه شناختی مرجح
holtzman inkblot technique	شیوه لکههای هولتسمان
assets liabilities technique	شیوه محاسن- معایب
modulus operadi	شیوه با طرز کار
sound practices	شیوه های درست
concertina fold	شیوه تا کردن کاغذ
paced	شیوه گام برداشتن
error choice technique	شیوه خطا گزینی
prestressing method	شیوه پیش تنیدگی
lever watch	شیوه بکار بردن
gait	شیوه راه رفتن
flooding technique	شیوه غرقه سازی
paces	شیوه گام برداشتن
flamboyant gothic	شیوه گوتیک شعله اسا
Giant Order	شیوه غول ستونی [معماری]
eastern cut off	شیوه قیچی پرش ارتفاع
impasto	شیوه رنگ زنی غلیظ
parataxic mode	شیوه ادراکی خود- محوری
modality	روند [پردازه] [شیوه] [روش]
arch order	[شیوه ی ستون بندی طاق]
leverage	شیوه بکار بردن اهرم
index	خط شاخص
dial	شاخص
gnomon	شاخص
level rod	شاخص
indexes	شاخص
indexes	خط شاخص
tyupical	شاخص
dialed	شاخص
dialled	شاخص
indexed	خط شاخص
aiming post	شاخص
scale	شاخص
critical	شاخص
indicator	شاخص
indexed	شاخص
dials	شاخص
index	شاخص
indicative	شاخص
cephalic index	شاخص سر
index number	شاخص
idiosyncratic	وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
virgilian	به شیوه virgil شاعر نامی روم
orientalize	شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
tactic	جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
copiers	مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier	مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
weight index	شاخص موزون
indicator electrode	الکترود شاخص
tidal bench mark	شاخص جزر و مد
production index	شاخص تولید
validity index	شاخص اعتبار
indicator gate	دریچه شاخص
wage index	شاخص دستمزد
index register	ثبات شاخص
vital index	شاخص حیاتی
toughness index	شاخص نرمی
retention index	شاخص بازداری
readability index	شاخص خوانایی
polarity indicator	شاخص قطب
position indicator	شاخص نماها
range indicator	شاخص مسافت
price index	شاخص قیمت
oddsmaker	بازیگر شاخص
number index	شاخص عددی
levelling staff	شاخص تراز
holotype	نمونه شاخص
system catalog	پرونده شاخص
sysctlg	پرونده شاخص
seasonal index	شاخص فصلی
index	فهرست شاخص
roughness index	شاخص زبری
neon indicator	شاخص نئونی
indexing	شاخص گذاری
sundial	شاخص افتاب
characteristic equation	معادلههای شاخص
characteristic roots	ریشههای شاخص
compression index	شاخص فشارپذیری
statistics	شاخص امار
absorption index	شاخص جذب
cost indexes	شاخص هزینه
cranial index	شاخص جمجمه
indexes	فهرست شاخص
critical period	دوره شاخص
characteristic curve	منحنی شاخص
indicator	شاخص اندازه
bench mark	شاخص مبداء
index of absorption	شاخص جذب
active index	شاخص فعال
aiming light	چراغ شاخص
aiming post light	چراغ شاخص
aiming post sleeve	غلاف شاخص
aiming post sleeve	روپوش شاخص
aiming stake	شاخص کوچک
sundials	شاخص افتاب
indicator	نمایشگر شاخص
critical ratio	بهر شاخص
critical region	ناحیه شاخص
critical values	مقادیر شاخص
gnomonics	فن شاخص سازی
group index	شاخص گروه
index of correlation	شاخص همبستگی
index number	عدد شاخص
bain index	شاخص بین
index mark	علامت شاخص
index hole	سوراخ شاخص
indexed	فهرست شاخص
gnomonic	وابسته به شاخص
gnomon	شاخص شرعیات
cross index	شاخص متقابل
difficulty index	شاخص دشواری