English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
English Persian
guard صفحه محافظ روکش محافظ
guarding صفحه محافظ روکش محافظ
guards صفحه محافظ روکش محافظ
Other Matches
protective cover روکش محافظ
preservative coating روکش محافظ
protective layer لایه یا روکش محافظ
facings روکش محافظ دیوار
facing روکش محافظ دیوار
crash protected دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorts محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
escort محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
fence روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
shielded plate صفحه محافظ
shield بدنه محافظ دیواره محافظ
shields بدنه محافظ دیواره محافظ
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
lohmannizing غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
keepers محافظ
guards محافظ
screening, screenings محافظ
guard محافظ
preservative محافظ
protective محافظ
preservatives محافظ
keeper محافظ
guarding محافظ
screens محافظ
screened محافظ
screen محافظ
preserver محافظ
herder محافظ
shelterer محافظ
guardian محافظ
guardians محافظ
backing material مواد محافظ
banch wall دیواره محافظ
conservator نگهدارنده محافظ
protective clothing روپوش محافظ
protective switch کلید محافظ
protect fuse فیوز محافظ
protective reactor راکتانس محافظ
protective earthing زمین محافظ
protective contact کنتاکت محافظ
goggles عینک محافظ
parrying محافظ باش
parry محافظ باش
squirrel cage قفسه محافظ
parries محافظ باش
soil saving dam سد محافظ خاک
parried محافظ باش
bulwarks دیواره محافظ
bulwark دیواره محافظ
helmets ماسک محافظ
helmet ماسک محافظ
sustentacular نگهدارنده محافظ
guards محافظ گارد
vizard نقاب محافظ
guarding محافظ گارد
guard محافظ گارد
surveillant محافظ بپا
controlled atmosphere گاز محافظ
thoracopods قفسه محافظ
frigates ناو محافظ
exposure suit لباس محافظ
face guard ماسک محافظ
light shield محافظ نور
line choking coil پیچک محافظ
line choking coil پیچک محافظ خط
guard plank تخته محافظ
fender curbs جدول محافظ
casings لوله محافظ
mouthguard محافظ دندان
casing لوله محافظ
pod پوسته محافظ
jet blast deflector توری محافظ
cowling روپوش محافظ
escort guard گارد محافظ
heel cut محافظ پاشنه پا
pods پوسته محافظ
keeper [protector] [presever] نگاهدار [محافظ ]
frigate ناو محافظ
on guard بحالت محافظ باش
shield حفاظ پوشش محافظ
hoods پوشش محافظ چیزی
glacis حصاریا مانع محافظ
loricate دارای پوسته محافظ
tutelary دارای محافظ وحامی
handshield سپر محافظ جوشکاری
packing ماده محافظ کالاها.
leathers لباس چرمی محافظ
windshield شیشه محافظ باد
windshields شیشه محافظ باد
shields حفاظ پوشش محافظ
bib محافظ گلوی شمشیرباز
hood پوشش محافظ چیزی
bracer محافظ بازوی کمانگیر
brazing atmosphere گاز محافظ جوش
shelling عامل محافظ حفاظ
escort of the standard گارد محافظ پرچم
shell عامل محافظ حفاظ
protective gas welding جوشکاری با گاز محافظ
escort of the color گارد محافظ پرچم
protection hood کلاهک یا روپوش محافظ
coquille محافظ دست شمشیرباز
chain case جعبه محافظ زنجیر
radiator grille شبکه محافظ رادیاتور
bent محافظ قالب بتن
protective coat لایه یا قشر محافظ
wardress نگهبان و محافظ زن در زندان
fire curtain پرده محافظ اتش
sconce پرده یاپوشش محافظ
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
face mask ماسک محافظ صورت
shells عامل محافظ حفاظ
cable duct لوله محافظ کابل برق
dustcover پوشش محافظ برای یک ماشین
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
fault tension protective switch کلید محافظ ولتاژ عیب
fault current protective switch کلید محافظ جریان خطا
escort ship ناو محافظ کاروان دریایی
scattershield پوشش محافظ کلاچ و پدال
radiator shutter پنجره فلزی محافظ رادیاتور
enclosures پوشش محافظ برای وسیلهای
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
eave [محافظ روی پشت بام]
enclosure پوشش محافظ برای وسیلهای
voltage surge protector محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
concierges پلیس محافظ درب ورودی
concierge پلیس محافظ درب ورودی
slipped محل توپگیر پشت محافظ میله
slips محل توپگیر پشت محافظ میله
armguard قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
channelling لوله محافظ حاوی کابل ها و سیم ها
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
cases پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
slip محل توپگیر پشت محافظ میله
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
radome پوشش محافظ روی رادار یاانتن
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
write protect notch شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
plastron محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
shelling صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
shell صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
gas mixture shielded metal arc welding جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
shells صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
conduit لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
conduits لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
periodontics مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
wracks سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
universal receiver گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
rack سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
wracked سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racked سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racks سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
burladero دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
snick توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
resists ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
optical شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
totem poles تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
racked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
wracked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
veneer panel صفحه روکش
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
covering slab تاوه یا صفحه روکش
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
retread process تقویت روکش روکش دوباره
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com