Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
crate
صندوق بزرگ چوبی
crates
صندوق بزرگ چوبی
Other Matches
treenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trunks
چمدان بزرگ صندوق
trunk
چمدان بزرگ صندوق
nogg
میخ بزرگ چوبی
kiching piece
میخ چوبی بزرگ
mazer
جام مشروب خوری چوبی بزرگ
balk
[هر قطعه بزرگ مربعی شکل چوبی]
baulk
[هر قطعه بزرگ مربعی شکل چوبی]
nog
میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
spinning wheel
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
ninepins
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
noggin
سطل چوبی لیوان چوبی
noggins
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
سطل چوبی لیوان چوبی
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
chests
صندوق
chest
صندوق
case
صندوق
fund
صندوق
cases
صندوق
lacunar
صندوق
chest set
صندوق
funded
صندوق
cash office
صندوق
hutch
صندوق
cash
صندوق
coffers
صندوق
coffer
صندوق
boxes
صندوق
box
صندوق
hutches
صندوق
water jacket
صندوق اب
cashed
صندوق
cashes
صندوق
cashing
صندوق
cases
صندوق جعبه
bins
جازغالی صندوق
pension fund
صندوق بازنشستگی
money-box
صندوق اعانه
bin
جازغالی صندوق
letter box
صندوق پست
money-boxes
صندوق اعانه
to coffer
در صندوق اندوختن
case
صندوق جعبه
letter drop
صندوق پست
cases
پوشانیدن صندوق
crate
صندوق مشبک
loan fund
صندوق وام
crates
صندوق مشبک
case
پوشانیدن صندوق
money box
صندوق دستگیری
altar-tomb
صندوق مزار
money box
صندوق اعانه
closet
صندوق خانه
ballot box
صندوق ارا
ballot boxes
صندوق ارا
kench
تغار صندوق
cash office
دایره صندوق
risk money
کسر صندوق
cashier's allowance
کسر صندوق
cash deficit
کسر صندوق
cash box
صندوق پول
aid fund
صندوق تعاون
strongbox
گاو صندوق
bank of deposit
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
box caisson
صندوق قالب پی
box maker
صندوق ساز
trunks
بشکه صندوق
trunk
بشکه صندوق
letterbox
صندوق پست
poor box
صندوق اعانه
postbox
صندوق پست
caisson
صندوق مهمات
closeted
صندوق خانه
closeting
صندوق خانه
closets
صندوق خانه
post-boxes
صندوق پست
post-box
صندوق پست
letterboxes
صندوق مراسلات
letterboxes
صندوق پست
letterbox
صندوق مراسلات
box type van body
بدنه صندوق
provident bank
صندوق پس انداز
trustee savings bank
صندوق پس انداز
mailbox
صندوق پست
savings bank
صندوق پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
mailboxes
صندوق پست
trunk
[American E]
صندوق چمدان
[خودرو]
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
boot locke
قفل صندوق عقب
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
chested
صندوق یا سینه دار
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
yegg
دزد صندوق شکن
incase
در صندوق قرار دادن
boxy
بشکل صندوق مشت زن
cash register
صندوق پول شمار
repository
صندوق تابوت فرف
cash registers
صندوق پول شمار
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
safecracker
دزد صندوق باز کن
gold pool
صندوق مشترک طلا
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
posts
صندوق پست تعجیل
posted
صندوق پست تعجیل
repositories
صندوق تابوت فرف
post
صندوق پست تعجیل
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
depositary for a fund
سپرده برای یک صندوق
post-
صندوق پست تعجیل
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
casket
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
pillar box
صندوق پستی ستونی شکل
pillar boxes
صندوق پستی ستونی شکل
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
caskets
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing
دریافت کردن صندوق پول
IMF
مخفف صندوق بینالمللی پول
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
community chest
صندوق اعانه برای امورخیریه
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
cashes
دریافت کردن صندوق پول
cashed
دریافت کردن صندوق پول
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
raee show
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
xyloid
چوبی
block-house
دژ چوبی
coach built
چوبی
wooden
چوبی
stockades
سد چوبی
ligneous
چوبی
timber dam
سد چوبی
stockade
سد چوبی
arboreous
چوبی
reglet
اشبون چوبی
mauls
چکش چوبی
tub
تغار چوبی
mauls
پتک چوبی
corduroy
راه چوبی
boiserie
روکوب چوبی
stander
تیرک چوبی
cock horse
اسب چوبی
common block
قرقره چوبی
rubbing strake
دفرای چوبی
round dance
رقص چوبی
roller fender
دفرای چوبی
tubs
تغار چوبی
stockades
سنگر چوبی
half-timbered
نیمه چوبی
stakes
میله چوبی
stockade
سنگر چوبی
maul or mall
چکش چوبی
handspike
اهرم چوبی
stud
پایه چوبی
peg-leg
پای چوبی
peg-legs
پای چوبی
stakes
میخ چوبی
mauling
پتک چوبی
mauled
پتک چوبی
mauled
چکش چوبی
wood
جنگل چوبی
cask
خمره چوبی
casks
خمره چوبی
parquet floor
فرش چوبی
timber assembling
اتصال چوبی
spar
تیر چوبی
firkin
بشکه چوبی
shore
شمع چوبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com