Dictiornary-Farsi | صندوق مشبک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
crate	صندوق مشبک
crates	صندوق مشبک


Other Matches

netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
honeycombs	مشبک
latticed	مشبک
honeycomb	مشبک
gridded	مشبک
retiform	مشبک
cribriform	مشبک
retculate	مشبک
reticular	مشبک
grilled	مشبک
cancellated	مشبک
meshy	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
netted	مشبک
cancellate	مشبک
lattices	تیر مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
lattices	کار مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
lattice	تیر مشبک
lattice	کار مشبک
grille	پنجره مشبک
interweave	مشبک کردن
latticework	چیز مشبک
grilles	پنجره مشبک
air-bick	سفال مشبک
interwove	مشبک کردن
interweaving	مشبک کردن
interweaves	مشبک کردن
bar screen	ریچه مشبک
bar screen	دریچه مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
perforated brick	اجر مشبک
interlace	مشبک کردن
lattice grider	تیر مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice tower	برج مشبک
meshwork	کارهای مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
hollow brick	اجر مشبک
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
trestle work	پایههای مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
lattice mast	دکل مشبک
reticulate	مشبک کردن
checker brick	اجر مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
checker chamber	اطاقک مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
mesh iron	اهن مشبک
trussing	تیر مشبک
Geometrical	مشبک کاری
trusses	تیر مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
lattice window	پنجره مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
trussed	تیر مشبک
truss	تیر مشبک
interlaced	درهم بافته مشبک
slotted casing	لوله جدار مشبک
reticulate	شبکه کردن مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
grillwork	پنجره مشبک سازی
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
luggage net	باربند فلزی مشبک
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
net winged	دارای بال مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
expanded metal	ورق اهن مشبک
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
caul	نوعی روسری مشبک توری
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
corner truss	تیر مشبک کنج دار
racked	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
wracked	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
rack	توری مشبک اشغال گیر
wracks	توری مشبک اشغال گیر
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
cash	صندوق
chests	صندوق
cash office	صندوق
chest set	صندوق
fund	صندوق
hutches	صندوق
lacunar	صندوق
funded	صندوق
cases	صندوق
cashed	صندوق
case	صندوق
water jacket	صندوق اب
boxes	صندوق
cashing	صندوق
coffer	صندوق
chest	صندوق
box	صندوق
cashes	صندوق
hutch	صندوق
coffers	صندوق
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
pension fund	صندوق بازنشستگی
money box	صندوق دستگیری
letterbox	صندوق پست
money box	صندوق اعانه
letterbox	صندوق مراسلات
letterboxes	صندوق پست
letterboxes	صندوق مراسلات
post-box	صندوق پست
post-boxes	صندوق پست
to coffer	در صندوق اندوختن
trustee savings bank	صندوق پس انداز
strongbox	گاو صندوق
poor box	صندوق اعانه
postbox	صندوق پست
penny bank	صندوق پس انداز
provident bank	صندوق پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
altar-tomb	صندوق مزار
mailboxes	صندوق پست
trunks	بشکه صندوق
ballot box	صندوق ارا
ballot boxes	صندوق ارا
aid fund	صندوق تعاون
trunk	بشکه صندوق
bank of deposit	صندوق پس انداز
box caisson	صندوق قالب پی
box maker	صندوق ساز
box type van body	بدنه صندوق
caisson	صندوق مهمات
bin	جازغالی صندوق
closets	صندوق خانه
bins	جازغالی صندوق
case	صندوق جعبه
case	پوشانیدن صندوق
mailbox	صندوق پست
cases	پوشانیدن صندوق
money-box	صندوق اعانه
money-boxes	صندوق اعانه
closet	صندوق خانه
closeted	صندوق خانه
closeting	صندوق خانه
cash box	صندوق پول
letter box	صندوق پست
cash office	دایره صندوق
letter drop	صندوق پست
kench	تغار صندوق
cash deficit	کسر صندوق
cases	صندوق جعبه
risk money	کسر صندوق
loan fund	صندوق وام
cashier's allowance	کسر صندوق
trunk	چمدان بزرگ صندوق
repository	صندوق تابوت فرف
crate	صندوق بزرگ چوبی
boot locke	قفل صندوق عقب
orderly bin	صندوق زباله در خیابان
crates	صندوق بزرگ چوبی
incase	در صندوق قرار دادن
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
repositories	صندوق تابوت فرف
boot [British E]	صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E]	صندوق چمدان [خودرو]
post	صندوق پست تعجیل
post-	صندوق پست تعجیل
posted	صندوق پست تعجیل
posts	صندوق پست تعجیل
mess treasurer	متصدی صندوق باشگاه
depositary for a fund	سپرده برای یک صندوق
gold pool	صندوق مشترک طلا
yegg	دزد صندوق شکن
boxy	بشکل صندوق مشت زن
social insurance fund	صندوق بیمههای اجتماعی
chested	صندوق یا سینه دار
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
boxlike	بشکل صندوق یاجعبه
cash registers	صندوق پول شمار
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
european monetary fund	صندوق پولی اروپا