English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
hit not valid ضربه بی ارزش شمشیرباز
off target hit ضربه بی ارزش شمشیرباز
Other Matches
time hit ضربه شمشیرباز در ضد حمله
trompement گریز شمشیرباز از ضربه حریف
hits به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
hitting به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hit به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
backsword man شمشیرباز
fencer شمشیرباز
foilist شمشیرباز فویل
epeeist شمشیرباز اپه
sabreur شمشیرباز سابر
line of attack سینه شمشیرباز
assaulted یورش شمشیرباز
fencing position گارد شمشیرباز
assault یورش شمشیرباز
assaults یورش شمشیرباز
foilsman شمشیرباز فویل
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
attack on the blade حمله شمشیرباز به تیغه
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
bib محافظ گلوی شمشیرباز
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
coquille محافظ دست شمشیرباز
guards حالت دفاعی شمشیرباز
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
fleche نقل مکان شمشیرباز
preparation of attack شمشیرباز اماده حمله
sword arm دست مسلح شمشیرباز
guard حالت دفاعی شمشیرباز
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
jumped حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump حمله شمشیرباز با پرش به هوا
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
jumps حمله شمشیرباز با پرش به هوا
close in نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
plastron محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
appel پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
march پیش روی گام به گام شمشیرباز
marched پیش روی گام به گام شمشیرباز
marching پیش روی گام به گام شمشیرباز
marches پیش روی گام به گام شمشیرباز
targeted هدف فرود هدف شمشیرباز
targeting هدف فرود هدف شمشیرباز
targetted هدف فرود هدف شمشیرباز
targetting هدف فرود هدف شمشیرباز
targets هدف فرود هدف شمشیرباز
target هدف فرود هدف شمشیرباز
values ارزش
brummagem بی ارزش
naught بی ارزش
picayune بی ارزش
raffish بی ارزش
market value ارزش
picayubnish بی ارزش
brummagem کم ارزش
rubbish بی ارزش
trivalence سه ارزش
big ticket با ارزش
cost ارزش
value ارزش
small change کم ارزش
worthless بی ارزش
rewarding پر ارزش
punks بی ارزش
punk بی ارزش
avail ارزش
no par بی ارزش
valuing ارزش
trivalency سه ارزش
worm eaten بی ارزش
worthiness ارزش
unvalued بی ارزش
junky بی ارزش
fustian بی ارزش
worth ارزش
price ارزش
low grade کم ارزش
low level کم ارزش
regardant با ارزش
shotten بی ارزش
valueless بی ارزش
worth با ارزش
treasure با ارزش
prices ارزش
good for nothing بی ارزش
belittle کم ارزش کردن
belittled کم ارزش کردن
rubbish چیزپست و بی ارزش
present value ارزش فعلی
face value ارزش اسمی
survival value ارزش بقا
expected value ارزش منتظره
exchange value ارزش مبادلهای
exchange value ارزش مبادله
belittles کم ارزش کردن
belittling کم ارزش کردن
differential cost ارزش نهایی
diagnostic value ارزش تشخیصی
objective value ارزش واقعی
objective value ارزش عینی
numerical value ارزش عددی
disvalue بی ارزش کردن
equity capital ارزش ویژه
debunk کم ارزش کردن
debunked کم ارزش کردن
debunking کم ارزش کردن
debunks کم ارزش کردن
end value ارزش انتهایی
intrinsic value ارزش ذاتی
economic value ارزش اقتصادی
it is of little worth کم ارزش است
nominal value ارزش اسمی
value added ارزش افزوده
penny worth ارزش یک پنی
heating value ارزش گرمایی
heat value ارزش گرمایی
heat of combustion ارزش گرمایی
gross value ارزش ناخالص
value in use ارزش استفاده
value in use ارزش استعمال
value in exchange ارزش مبادله
value for money ارزش پول
valuably بطور با ارزش
place value ارزش مکانی
value analysis تحلیل ارزش
store of value منبع ارزش
subjective value ارزش ذهنی
value as security ارزش تضمین
value date تاریخ ارزش
value of assets ارزش دارائی ها
base rate ارزش اولیه
base rates ارزش اولیه
influence value ارزش تاثیر
valuations ارزش گذاری
present value ارزش حال
paradox of value تناقض ارزش
par value ارزش اسمی
final value ارزش نهایی
valuation ارزش گذاری
heritage asset میراث با ارزش
value of money ارزش پول
downgrade کم ارزش کردن
downgraded کم ارزش کردن
waff نظر بی ارزش
downgrades کم ارزش کردن
valence توان ارزش
surplus value ارزش اضافی
downgrading کم ارزش کردن
increase in value افزایش ارزش
surrender value ارزش بازخرید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com