Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
standard conversion factor
ضریب تبدیل استاندارد
Other Matches
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
reduction coefficient
ضریب تبدیل
conversion factor
ضریب تبدیل
internal conversion coefficient
ضریب تبدیل داخلی
sewage factor
ضریب تبدیل اب به فاضلاب
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
ADPCM
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
adaptive channel allocation
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
factor of safety
ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient
ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
slices
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
high and dry
<idiom>
استاندارد
standard
استاندارد
standards
استاندارد
modulus
استاندارد
canonical
استاندارد
basic standard
استاندارد اولیه
basic standard cost
قیمت استاندارد
standards
استاندارد همگون
secondary standard
استاندارد ثانویه
standard interface
واسطه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard measure
اندازه استاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard resistor
مقاومت استاندارد
boilerplate
متن استاندارد
silver standard
استاندارد نقره
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
primary standard
استاندارد اولیه
standard
استاندارد همگون
standard bar
میله استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
resistance standard
مقاومت استاندارد
standard condition
شرایط استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard costs
هزینههای استاندارد
standard error
خطای استاندارد
standard function
تابع استاندارد
standardizes
استاندارد نمودن
substandard
زیر استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
standards of living
استاندارد زندگی
standard pitch
گام استاندارد
magnetic standard
اهنربای استاندارد
traditional chess
شطرنج استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
standardised
استاندارد نمودن
standard rate
نرخ استاندارد
standard section
پروفیل استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
table lamp
لامپ استاندارد
standardization
استاندارد سازی
standardises
استاندارد نمودن
standardising
استاندارد نمودن
standardize
استاندارد نمودن
frequency standard
استاندارد فرکانس
dialect
ی در زبان استاندارد
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
nonstandard
غیر استاندارد
dialects
ی در زبان استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standard candle
شمع استاندارد
standard class
درجه استاندارد
standardized
استاندارد شده
standard of living
استاندارد زندگی
standardizing
استاندارد نمودن
calibration
مین یک بررسی استاندارد
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
متناسب با استاندارد طبیعی
ieee
واسط استاندارد IEEE
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
mnemonic
استاندارد اختصار کلمه
cut the mustard
<idiom>
به حد استاندارد لازم رسیدن
pop up menu
منوی غیر استاندارد
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
standard oil company
شرکت نفت استاندارد
standard oxidation potential
پتانسیل اکسایش استاندارد
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
NDIS
واسط دستور استاندارد
ansi
کدهای استاندارد ANSI
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
clark
پیل استاندارد کلارک
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
standard product cost
ارزش تولید استاندارد
standard oil company
استاندارد اویل کمپانی
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
ntp
pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
ieee
استاندارد مون Token Bus
feed back
اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
dif
استاندارد مخصوص فایلهای داده
RJ connector
استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
nibble
نصف طول بایت استاندارد
nibbled
نصف طول بایت استاندارد
nibbles
نصف طول بایت استاندارد
nibbling
نصف طول بایت استاندارد
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
metric
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
current standard cost
هزینه استاندارد و مورد قبول
stp
pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
nybble
نصف طول بایت استاندارد
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
raunchy
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchier
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
standards
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard free energy of formation
انرژی ازاد تشکیل استاندارد
raunchiest
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
factors
ضریب
phi coefficient
ضریب فی
coefficients
ضریب
factor
ضریب
ratio
ضریب
module
ضریب
ratios
ضریب
modules
ضریب
modulus
ضریب
coefficient
ضریب
clouted
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouting
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouts
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
bogies
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
clout
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
bogies
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
Industry Standard Architecture
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
bogeys
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogey
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogey
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
FTAM
روش استاندارد ارسال فایل OSI
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
ansi
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
ice point
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
ECMA
استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
ieee
استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
NetBIOS
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
density attitude
ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
Bell compatible modem
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
convergence factor
ضریب همگرایی
absorption ratio
ضریب جذب
acceleration coefficient
ضریب شتاب
accommodation coefficient
ضریب تطابق
correction coefficient
ضریب تصحیح
drag coefficient
ضریب پسا
absorptance
ضریب جذب
drag coefficient
ضریب رانش
correction factor
ضریب تصحیح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com