English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
interlacing arches طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
Other Matches
structural draftsman نقشه کش ساختمانی
structural drawing نقشه ساختمانی
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
an in patient بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
engram اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engramme اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
holdovers شخص یا چیزی که پس از انقضای مدت خدمت و غیره باز هم میماند
holdover شخص یا چیزی که پس از انقضای مدت خدمت و غیره باز هم میماند
posterestante پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
isoclinic wing بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
thwartwise متقاطع
intercepter متقاطع
cross متقاطع
intersecting متقاطع
crosser متقاطع
crosses متقاطع
crossest متقاطع
traverse خط متقاطع
traversed خط متقاطع
traversed متقاطع
traverses خط متقاطع
traverse متقاطع
traverses متقاطع
traversing خط متقاطع
traversing متقاطع
crossover متقاطع
transverse متقاطع
crisscross متقاطع
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
transverse section برش متقاطع
secant خط قاطع متقاطع
crosscurrent جریان متقاطع
groined vault طاق متقاطع
cross-sections سطح متقاطع
cross hatch هاشور متقاطع
cross fire اتش متقاطع
closed traverse خطوط متقاطع
transversely بطوراریب یا متقاطع
crossrail ریل متقاطع
diagonal سیم بر متقاطع
secant line خط متقاطع [ریاضی]
cross wires سیمهای متقاطع
crosshatching هاشورزنی متقاطع
intersecting قوسی متقاطع
cross bearings سمتهای متقاطع
cross fire اتشبار متقاطع
interconversion تبدیل متقاطع
interlacing arches طاقهای متقاطع
cross-section سطح متقاطع
unresolved corners حاشیه متقاطع
thwartwise بطور متقاطع اریب
crossword puzzle جدول کلمات متقاطع
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
charade جدول کلمات متقاطع
interlacing arch طاق های متقاطع
built up crossing قطعه ریل متقاطع
coefficient of cross elasticity ضریب کشش متقاطع
inweave درهم متقاطع کردن
word square جدول کلمات متقاطع
at an overthwart بطور متقاطع ازاین سو بان سو
criss-cross بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed بهطور متقاطع حرکت کردن
to an overthwart بطور متقاطع ازاین سو بان سو
criss-crosses بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing بهطور متقاطع حرکت کردن
cross section برش متقاطع نمونه یا حد وسط
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
crossover متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
crossbones تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
organic ساختمانی
constructional ساختمانی
structural ساختمانی
building line بر ساختمانی
structurally ساختمانی
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
basic construction unit واحد ساختمانی
building limes اهک ساختمانی
grillage شبکه ساختمانی
building work کار ساختمانی
Construction works . عملیات ساختمانی
timber چوب ساختمانی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
building unit واحد ساختمانی
building operations عملیات ساختمانی
contractors plant ماشینهای ساختمانی
building material مصالح ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
artificial stone سنگ ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی
ashler سنگ ساختمانی
structural timber الوار ساختمانی
to found a building ساختمانی بینادکردن
site office دفتر ساختمانی
constructive مفید ساختمانی
structural crack ترک ساختمانی
structural concrete بتن ساختمانی
structual engineering مهندس ساختمانی
structrual steelwork فولاد ساختمانی
structrual stability استحکام ساختمانی
structrual stability ثبات ساختمانی
site building زمین ساختمانی
building site کارگاه ساختمانی
construction joint درز ساختمانی
construction joints درزهای ساختمانی
structural steel فولاد ساختمانی
structural member عضو ساختمانی
structural joints درزهای ساختمانی
structural factor ضریب ساختمانی
monumentality عظمت ساختمانی
building sites کارگاه ساختمانی
members جزء ساختمانی
component جزء ساختمانی
site زمین ساختمانی
sited کارگاه ساختمانی
components جزء ساختمانی
sites کارگاه ساختمانی
sites زمین ساختمانی
sited زمین ساختمانی
site کارگاه ساختمانی
member جزء ساختمانی
building machinery ماشین الات ساختمانی
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
structural analysis محاسبات طرح ساختمانی
structural design طرح و محاسبات ساختمانی
refractory ماده ساختمانی نسوز
module مدلهای نمونه ساختمانی
to demolish a building متلاشی کردن ساختمانی
building craftsman کارگر ماهر ساختمانی
to pull down a building متلاشی کردن ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی تراشیده
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
material storage area انبار مصالح ساختمانی
light weight unit واحد ساختمانی سبک
modules مدلهای نمونه ساختمانی
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
to tear down a building متلاشی کردن ساختمانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
home wiring سیم کشی ساختمانی
to demolish a building خراب کردن ساختمانی
to pull down a building خراب کردن ساختمانی
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
to tear down a building خراب کردن ساختمانی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
corbeling پیش امدگی ساختمانی
corbelling پیش امدگی ساختمانی
structural transformation تغییر شکل ساختمانی
structural steel sheet ورق فولاد ساختمانی
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
building unit جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
structural steel تیر فولاد یا اهن ساختمانی
piers پایه نصب ستونهای ساختمانی
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
To make a forcible entry into a building. بزور وارد ساختمانی شدن
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com