Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
bouquet design
طرح دسته گلی مانند گل فرنگ
Search result with all words
posy
[bouquet]
یک دسته گل
[مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
Other Matches
flocculose
مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
peepshow
شهر فرنگ
stereopticon
شهر فرنگ
mutoscope
شهر فرنگ
peep show
شهر فرنگ
peepshows
شهر فرنگ
diorama
شهر فرنگ
European rose
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
blossom design
طرح شکوفه دار در طرح فرنگ و فرش چین
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
acanthus design
طرح پیچک
[الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
cabbage rose
طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
rose motif
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
Mejidian style
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
streams of people
دسته دسته مردم
sect
دسته دسته مذهبی
assort
دسته دسته شدن
in detail
مفصلا دسته دسته
distribute
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
sects
دسته دسته مذهبی
sorted
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
regiments
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
scores of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
regiment
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
trooped
دسته دسته شدن
they came in bands
دسته دسته امدند
trooping
دسته دسته شدن
classify
دسته دسته کردن
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
متمرکز کردن دسته کردن دسته
passel
دسته
bunching
دسته
tufts
دسته
armies
دسته
genus
دسته
helve
دسته
shook
دسته
stems
دسته
lugged
دسته
lugs
دسته
bunches
دسته
tuft
دسته
lug
دسته
army
دسته
lugging
دسته
gang
دسته
gangs
دسته
clan
دسته
clans
دسته
category
دسته
pitman
دسته
assortment
دسته
clusters
دسته
levers
دسته
lever
دسته
bunched
دسته
parcels
دسته
bunch
دسته
handles
دسته
handle
دسته
assortments
دسته
sheaf
دسته
sections
دسته
kinds
دسته
parcel
دسته
team
دسته
teams
دسته
groups
دسته دسته
cluster
دسته
cluster bomb
دسته
cluster bombs
دسته
nosegay
دسته گل
kindest
دسته
kind
دسته
range
دسته
ranged
دسته
ranges
دسته
processions
دسته
procession
دسته
crank
دسته
cranked
دسته
cranking
دسته
cranks
دسته
bouquet
دسته گل
bouquets
دسته گل
cliques
دسته
clique
دسته
scores
دسته دسته
drove
دسته
droves
دسته
hilts
دسته
hilt
دسته
helms
دسته
batch
دسته
groups
دسته
platoon
دسته
group
دسته
platoons
دسته
wisp
دسته
wisps
دسته
skulks
دسته
skulking
دسته
skulked
دسته
skulk
دسته
section
دسته
troop
دسته
trooped
دسته
helm
دسته
host
دسته
hosted
دسته
hosting
دسته
tress
دسته مو
hosts
دسته
leader
سر دسته
bracket
دسته
batches
دسته
ringleader
سر دسته
ringleaders
سر دسته
trooping
دسته
school
دسته
corps
دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .
دسته گل
faggot
دسته
fascicle
دسته
fascicle or cule
دسته
fascicled
دسته دسته
rabble
دسته
cheque book
دسته چک
fasciculate
دسته دسته
work team
دسته
classis
دسته
skeins
دسته
setting up
دسته
A bouquet (bunch)of flowers.
دسته گه
sets
دسته
schools
دسته
set
دسته
ilk
دسته
confraternity
دسته
haft
دسته
faggots
دسته
bevy
دسته
lot
دسته
brigades
دسته
brigade
دسته
ear
دسته
ears
دسته
bundle
دسته
gens
دسته
hordes
دسته
horde
دسته
fagot
دسته
clump
دسته
clumped
دسته
clumping
دسته
boodle
دسته
bodle
دسته
clumps
دسته
congregation
دسته
congregations
دسته
bundles
دسته
covey
دسته
classes
دسته
detachment
دسته
bundling
دسته
classed
دسته
party
دسته
detachments
دسته
tussock
دسته مو
class
دسته
classing
دسته
stemming
دسته
stemmed
دسته
stem
دسته
nibs
دسته
nib
دسته
skein
دسته
handgrip
دسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com