Dictiornary-Farsi | طریقه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (4 milliseconds)

English	Persian
manner	طریقه
method	طریقه
methods	طریقه
system	طریقه
systems	طریقه
form	طریقه
formed	طریقه
forms	طریقه
genre	طریقه
genres	طریقه
way	طریقه
methode	طریقه
structure	طریقه


Other Matches

stereography	طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lins donawitz process	طریقه ال دی
methods	راه طریقه
processes	روند طریقه
method	راه طریقه
solemn form	طریقه رسمی
process	روند طریقه
modes	طرز طریقه
mode	طرز طریقه
shortcut	طریقه اقتصادی
fashions	طرز طریقه
absolutism	طریقه مطلقه
routine	طریقه عادی
routinely	طریقه عادی
routines	طریقه عادی
acoustic	به طریقه صوتی
fashion	طرز طریقه
fashioned	طرز طریقه
fashioning	طرز طریقه
measuring method	طریقه اندازه گیری
power press extrusion	طریقه اشترانق پرس
sand cone method	طریقه جابجایی ماسه
contact print	چاپ به طریقه تماس
method of measurment	طریقه اندازه گیری
the manner of doing any thing	روش یا طریقه کاری
procedure	رویه طریقه فرایند
centralized control	انجام کنترل به طریقه تمرکزی
facture	عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
caged storage	انبار کردن به طریقه محصور
international practice	طریقه معمول به بین المللی
mechanical sweep	مین جمع کردن به طریقه خودکار
magnetic anomaly detection gear	دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
acoustical surveillance	اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
aerodynamic missile	موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
brinell hardness test	طریقه اندازه گیری سختی برینل
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
sonne photography	روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
rod float	تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
horizontal clock system	طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
stereocomparagraph	دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
wiser	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wise	کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
subaqueous ranging	طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
a penny for your thoughts <idiom>	[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
honey combing	روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
stereophotogrammetry	تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
ism	پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
pibal	تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
plenum method	طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
clock method	روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
polar plot	روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی