Dictiornary-Farsi | طلبکار بدون وثیقه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
unsecured creditor	طلبکار بدون وثیقه


Other Matches

secured creditor	طلبکار با وثیقه
creditors	طلبکار
creditor	طلبکار
preferred creditor	طلبکار ممتاز
general creditor	طلبکار عادی
privileged creditor	طلبکار ممتاز
creditor	طلبکار غریم
A debtor left to himself will become a creditor . <proverb>	بدهکار را که به یال خود گذاشتى طلبکار مى شود.
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
pledging	وثیقه
impignorate	وثیقه
guaranty	وثیقه
gage	وثیقه
pledges	وثیقه
earnest	وثیقه
guarantees	وثیقه
redeem of pledge	فک وثیقه
guaranteed	وثیقه
guarantee	وثیقه
collateral	وثیقه
naminum	وثیقه
pledge	وثیقه
pledged	وثیقه
pawn	وثیقه
warranty	وثیقه
warranties	وثیقه
surety	وثیقه
pawned	وثیقه
guarantee	وثیقه
guaranty	وثیقه
pledge [archaic] [guaranty]	وثیقه
warranty	وثیقه
sureties	وثیقه
bail	وثیقه
security	وثیقه
hostages	وثیقه
pawns	وثیقه
pawning	وثیقه
hostage	وثیقه
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
pledger	وثیقه دهنده
pledge	وثیقه ضمانت
pledgee	وثیقه گیرنده
pledgee	وثیقه گیر
premiums	وثیقه حق بیمه
to give security	وثیقه دادن
earnest	وثیقه بیعانه
right of lien	حق تصرف وثیقه
pawn	گروگان وثیقه
pledgor	وثیقه گذار
premium	وثیقه حق بیمه
pawns	گروگان وثیقه
guaranty	وثیقه گرو
caution	هوشیاری وثیقه
cautioned	هوشیاری وثیقه
cautioning	هوشیاری وثیقه
cautions	هوشیاری وثیقه
cash security	وثیقه نقدی
assurance	ضمانت وثیقه
sureties	گرو وثیقه
pledging	وثیقه ضمانت
gage	وثیقه گذاردن
pawning	گروگان وثیقه
lienor	وثیقه گیر
lienee	وثیقه گذار
lien	حق تصرف وثیقه
pledged	وثیقه ضمانت
surety	گرو وثیقه
pawned	گروگان وثیقه
pledges	وثیقه ضمانت
assurances	ضمانت وثیقه
foreclosure	بازداشت وثیقه
guarantees	وثیقه سپرده
guarantees	کفالت وثیقه
guaranteed	وثیقه سپرده
guarantee	کفالت وثیقه
guarantee	وثیقه سپرده
foreclosure	ضبط وثیقه
guaranteed	کفالت وثیقه
pledged	گرو گذاشتن وثیقه
pledged	مال مورد وثیقه
pledging	مال مورد وثیقه
pledge	گرو گذاشتن وثیقه
pledge	مال مورد وثیقه
pledges	مال مورد وثیقه
pledges	گرو گذاشتن وثیقه
pledging	گرو گذاشتن وثیقه
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد
in security for	یعنوان وثیقه درمقابل
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
loan on deposit	اعطای وام به وثیقه سپرده
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
hypothecate	وثیقه قرار دادن رهن گذاردن
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
bondable	قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
debt collection for realisation	property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
bondholder	دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
collateral	عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
pawn broker	کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
hypothecate	در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
foreclosed	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
not nearctic	بدون
goalless	بدون گل
obtrusively	بدون حق
undoubtedly	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
bottomless	بدون ته
sans	بدون
ex	بدون
ex-	بدون
i'll warrant	بدون شک
and no mistake	بدون شک
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
without	بدون
indubitable	بدون شک
but	بدون
to a certainty	بدون شک
unstressed	بدون مد
inaction	بدون فعالیت
bachelors	بدون عیال
cordless	بدون سیم
dealated	بدون بال
bachelor	بدون عیال
degas	بدون گازکردن
deice	بدون یخ کردن
humblest	بدون ارتفاع
trouble-free <adj.>	بدون دردسر
by rote	بدون فکر
anechoic	بدون انعکاس
asymptomatic	بدون علامت
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه
bloodlessly	بدون خونریزی
smooth <adj.>	بدون دشواری
off hand	بدون آمادگی
diamensionless	بدون اندازه
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
direct <adj.>	بدون واسطه
fruitlessly	بدون نتیجه
problem-free <adj.>	بدون زحمت
free from slip	بدون لغزش
free from backlash	بدون لقی
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
problem-free <adj.>	بدون دردسر
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
failure free	بدون خرابی
trouble-free <adj.>	بدون زحمت
flavorless	بدون مزه
humble	بدون ارتفاع
ametabolous	بدون دگردیسی
confidently	بدون شبهه
wireless <adj.>	بدون سیم
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
taxless <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
insecure	بدون ایمنی
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
cordless <adj.>	بدون سیم
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
unfurnished	بدون اثاثیه
unresponsive	بدون احتیاط
continuously	بدون توقف
toothless	بدون دندانه
immediately	بدون واسطه
bloodless	بدون خونریزی
expired	بدون اعتبار
involuntarily	بدون اراده
notwithstanding	بدون توجه
inoffensive	بدون زنندگی
endless	بدون پایان
achromatic	بدون ترخیم
undue	بدون مداخله
achromic	بدون ترخیم
acid free	بدون اسید