English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
kakapo طوطی زلاند جدید
Search result with all words
kaka طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
Other Matches
zelanian Zeland New وابسته به زلاند جدید
kiwis نوعی مرغ زلاند جدید
kiwi نوعی مرغ زلاند جدید
maori قبایل مائوری زلاند جدید
kaury کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
kauri کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
parrot like طوطی وش
parrots طوطی
parroting طوطی
parroted طوطی
parrot طوطی
hen parrot طوطی ماده
parrotry طوطی خویی
psittaceous شبیه طوطی
psittacine طوطی وار
psittacism طوطی گفتاری
galah طوطی کاکلی
maraca طوطی برزیلی
parrot like طوطی وار
lory طوطی استرالیا
popinjay طوطی صفت
macaw طوطی دم بلندامریکای جنوبی
psittaccous وابسته بخانواده طوطی
cockatoos طوطی کاکل سفید
cockatoo طوطی کاکل سفید
parrot طوطی وار گفتن
parroted طوطی وار گفتن
parroting طوطی وار گفتن
parrots طوطی وار گفتن
rote learning یادگیری طوطی وار
psittaceous وابسته بخانواده طوطی
parrot learned طوطی وار یاد گرفته
paroquet یکجور طوطی کوچک دم دراز
parrakeet طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
parakeets طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
parakeet طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
lovebird طوطی سبز وکوچک مرغ عشق
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
popinjay طوطی سبز رنگ ومنقار وپا قرمز
lorikeet طوطی کوچک استرالیایی که از شهد گلهاتغذیه میکند
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
up-to-date جدید
new جدید
new- جدید
maidens جدید
maiden جدید
newer جدید
newest جدید
unprecedented جدید
up to date جدید
recent جدید
unprecedentedly جدید
novel جدید
novels جدید
modern جدید
reprinting چاپ جدید
neophyte جدید الایمان
innovation حرکت جدید
freshmen جدید الورود
New Year سال جدید
neophytes جدید الایمان
freshman جدید الورود
reorganization صورت جدید
It's not new. جدید نیست.
probes اکتشاف جدید
probed اکتشاف جدید
probe اکتشاف جدید
modern جدید مدرن
innovations حرکت جدید
neologism واژه جدید
neologisms واژه جدید
neogenesis تولید جدید
reprints چاپ جدید
fresh target هدف جدید
recent development بسط جدید
proselyte جدید الایمان
postulant جدید الورود
newfound جدید الاکتشاف
the new testament عهد جدید
postulancy جدید الورودی
revision چاپ جدید
revisions چاپ جدید
modern sector بخش جدید
modern system نظام جدید
reprinted چاپ جدید
new deal سیاست جدید
reprint چاپ جدید
new deal قرار جدید
neoteric جدید تازه
modern physics فیزیک جدید
currencies جدید بودن نقشه
currency جدید بودن نقشه
forwarding address آدرس پستی جدید
neoanthropic شبیه انسان جدید
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
neoanthropic وابسته به انسان جدید
rehousing بخانه جدید رفتن
rehouses بخانه جدید رفتن
rehouse بخانه جدید رفتن
one nails drives another غم جدید غم کهنه را بر از یاد
acclimated به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates به اب و هوای جدید خو گرفتن
ultramodern خیلی جدید متجدد
reseat صندلی جدید دادن
reseated صندلی جدید دادن
rehoused بخانه جدید رفتن
reseating صندلی جدید دادن
reseats صندلی جدید دادن
resurface لایهی جدید افزودن
resurfaced لایهی جدید افزودن
restoring برگرداندن به وضعیت جدید
restores برگرداندن به وضعیت جدید
acclimating به اب و هوای جدید خو گرفتن
involucrum تشکیل استخوان جدید
imagism مکتب شعر جدید
neoplatonism مکتب افلاطونیون جدید
on the bandwagon <idiom> مشهوریت گروه جدید
bring some new facts to light <idiom> کشف حقایق جدید
restore برگرداندن به وضعیت جدید
restored برگرداندن به وضعیت جدید
resurfaces لایهی جدید افزودن
drafted بازیگر جدید تیم
neo- پیشوند بمعنی جدید
drafts بازیگر جدید تیم
used آنچه جدید نیست
neo پیشوند بمعنی جدید
draft بازیگر جدید تیم
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
cenogenesis ایجاد میشود نسل جدید
installation تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
newfound جدید الاختراع تازه پیداشده
demotic وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
acclimation اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
precursor ماده متشکله جسم جدید
infanticide قاتل بچه جدید الولاده
get in the swing of things <idiom> به شرایط جدید عادت کردن
precursors ماده متشکله جسم جدید
release قراردادن محصول جدید دربازار
releases قراردادن محصول جدید دربازار
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epoch اغاز فصل جدید عصر
released قراردادن محصول جدید دربازار
renames دادن نام جدید به فایل
installations تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
natality تعداد زایش وموالید جدید
analysis یات هزینههای محصول جدید
rename دادن نام جدید به فایل
renamed دادن نام جدید به فایل
renaming دادن نام جدید به فایل
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
neoplatonic وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
The new bI'll was ratified. Unanimously. لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
granfather file یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
epochs اغاز فصل جدید عصر
New Testament کتب عهد جدید مسیحیان
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
neolithic وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
research توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
receptee افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
The new road is 40 miles long . جاده جدید 40 میل طول دارد
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
updates بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launch قرار دادن محصول جدید در بازار
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
launches قرار دادن محصول جدید در بازار
upgrading قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
launching قرار دادن محصول جدید در بازار
update بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
acclimated به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
New World نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
prescientific مربوط بدوره قبل از علوم جدید
developments برنامه ریزی تولید محصول جدید
acclimating به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
launched قرار دادن محصول جدید در بازار
acclimates به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
inserting افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
up to d. تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
insert افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
proceed time زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com