English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
virus عامل نقل وانتقال امراض
viruses عامل نقل وانتقال امراض
Other Matches
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
communication نقل وانتقال
transfusions نقل وانتقال
cession نقل وانتقال
transfusion نقل وانتقال
transmissivity قابلیت نقل وانتقال
locomotion تحرک نقل وانتقال
transports نقل وانتقال دادن
toter نقل وانتقال دهنده
transport نقل وانتقال دادن
transported نقل وانتقال دادن
transporting نقل وانتقال دادن
delivers نقل وانتقال دادن
deliver نقل وانتقال دادن
clearing نقل وانتقال بانکی
clearings نقل وانتقال بانکی
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
bankable قابل نقل وانتقال بانکی
air delivery نقل وانتقال از راه هوا
transfuse چیزی را نقل وانتقال دادن
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
ecesis نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
alienability قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
channel هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channels هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeling هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channelled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
pediatrics امراض کودکان
porter ناقل امراض
dermatosis امراض جلدی
occupation disease امراض حرفهای
nosography تعریف امراض
porters ناقل امراض
pulmonary discases امراض ریوی
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
occupation disease امراض ناشی از کار
epidemiology علم امراض مسری
geriatrist امراض دوران پیری
gynecology دانش امراض زنانه
histopathology مبحث امراض بافتی
internist پزشک امراض داخلی
gerontologist متخصص امراض پیری
dermatologist متخصص امراض پوست
dermatology مبحث امراض پوستی
otologist متخصص امراض گوش
gynaecology علم امراض زنانه
gynaecologist متخصص امراض زنانه
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
pediatric مربوط به امراض کودکان
general practitioner طبیب امراض عمومی
osteopathy انواع امراض استخوانی
down line processor پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
pedicure معالجه امراض دست وپا
physiatrics درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicures معالجه امراض دست وپا
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
antiperiodic جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
aetiology علم تشخیص علل امراض علت شناسی
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
periodontics مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
roentgenology شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
pipping انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pips انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
enzootic مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
operating عامل
attorneys عامل
attorney عامل
coagent هم عامل
acting عامل
operator عامل
operators عامل
propellant عامل
propellants عامل
action عامل
actions عامل
element عامل
agent representative عامل
elements عامل
device عامل
principal عامل
devices عامل
parameters عامل
assignee عامل
doer عامل
doers عامل
agents عامل
procurator عامل
principals عامل
procurators عامل
parameter عامل
operant عامل
agent عامل
factors عامل
propellent عامل
agencies عامل
agency عامل
factor عامل
active عامل
operative عامل
operatives عامل
v factor عامل وی
functionery عامل
lacrimatory factor عامل اشک زا
potential <adj.> عامل بالقوه
reactor عامل واکنش
self execuiting عامل فی نفسه
prime mover عامل محرک کل
operating handle دستگیره عامل
operating system/ سیستم عامل دو
reactors عامل واکنش
operating agency شعبه عامل
masking agent عامل پوشاننده
aborticide عامل سقط
absorbing agent عامل جذب
accountable disbursing officer افسر عامل
acid function عامل اسیدی
acting company شرکت عامل
limiting factor عامل محدودکننده
precipitating factor عامل اشکارساز
precipitant عامل رسوب
safety factor عامل تامین
psychochemical agent عامل عصبی
releasing agent عامل رهاکننده
be-all and end-all عامل عمده
working fluid سیال عامل
reducing agent عامل کاهنده
unique factor عامل یگانه
sense organ عامل احساس
reducer عامل کم کننده
pull device عامل کششی
prime movers عامل محرک کل
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
sealant عامل درزگیر
oxidizing agent عامل اکسنده
parasiticide عامل طفیلی کش
structure factor عامل ساختار
active defense پدافند عامل
executive agent عامل اجرایی
firing device عامل منفجرکننده
fixing agent عامل تثبیت
foaming agent عامل کف زای
depressant عامل پریشانی
demasking agent عامل عریانساز
cyanogen agent عامل سیانید
common factor عامل مشترک
combination influence عامل ترکیبی
chemical agent عامل شیمیایی
characteristic action عامل مشخصه
disbursing officer افسر عامل
dispersing agent عامل پاشنده
extrinsic factor عامل خارجی
factor of production عامل تولید
factor of safety عامل تامین
factor of safety عامل اطمینان
factoring عامل یابی
factoring agent عامل تنزیل
dual agent عامل دو جانبه
factorization عامل بندی
distractor عامل حواسپرتی
distilled mustard عامل خردلی
fusing agent عامل ذوب
galactogogue عامل شیرزایاشیرافزا
blowing agent عامل پف کننده
idle characters کاراکترهای عامل
igniting agent عامل احتراق
impelent عامل محرک
insurance agent عامل بیمه
interleave factor عامل جاگذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com