English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
Other Matches
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
nightlife شب نشینی
adsorption رو نشینی
illuviation ته نشینی
recoils پی نشینی
recoiling پی نشینی
recoiled پی نشینی
recoil پی نشینی
settling ته نشینی
sedimentary ته نشینی
retrocedence پس نشینی
subsidence ته نشینی
sedimentation ته نشینی
sedimentation ته نشینی
sedinentation ته نشینی
soiree شب نشینی
waked شب نشینی
an eveing party شب نشینی
wakes شب نشینی
soirees شب نشینی
deposits ته نشینی
evening party شب نشینی
deposit ته نشینی
precipitation ته نشینی
soirTes شب نشینی
wake شب نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
ruralize ده نشینی کردن
retrocession عقب نشینی
retrocedence عقب نشینی
recoil عقب نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
urbanization شهر نشینی
urbanism شهر نشینی
solitariness گوشه نشینی
tenantry اجاره نشینی
fallback عقب نشینی
silting رسوب ته نشینی
recoils عقب نشینی
settlement ته نشینی مسکن
settlements ته نشینی مسکن
recesses عقب نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
recess عقب نشینی
sequestered life گوشه نشینی
recoiled عقب نشینی
suburbia حومه نشینی
break ground عقب نشینی
nomadism کوچ نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
katabasis عقب نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
retreats عقب نشینی
eremitic life گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
retreated عقب نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
hutment کلبه نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
sanctuary حق بست نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
retreating عقب نشینی
recoiling عقب نشینی
reclvsion گوشه نشینی
seclusion گوشه نشینی
retreat عقب نشینی
to beat a retreat عقب نشینی کردن
urbanistic وابسته بشهر نشینی
sinks ته نشینی حفره یاگودال
to beat a retreat کوس عقب نشینی
sink ته نشینی حفره یاگودال
retreat عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کردن
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
to fall back عقب نشینی کردن
to give ground عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
subornation زیر پا نشینی اغواء
forced withrawal عقب نشینی اجباری
scuttles عقب نشینی روزنه
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
scuttled عقب نشینی روزنه
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
pull away عقب نشینی کردن
blowback عقب نشینی خودکار
blowback ضربه عقب نشینی
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
backblast شعله عقب نشینی
retreats عقب نشینی کردن
back pressure فشار عقب نشینی
scuttling عقب نشینی روزنه
withdraws عقب نشینی کردن
short recoil عقب نشینی کوتاه
withdraw عقب نشینی کردن
backblast موج عقب نشینی
scuttle عقب نشینی روزنه
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
setback فشار عقب نشینی
retirement عقب نشینی اختیاری
setbacks فشار عقب نشینی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
colonial معماری کوچ نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
recoils عقب نشینی کردن توپ
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoiling عقب نشینی کردن توپ
recoil عقب نشینی کردن توپ
a white collar job کار پشت میز نشینی
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
long recoil طول عقب نشینی زیاد
recoiled عقب نشینی کردن توپ
retreats عقب نشینی کناره گیری
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کناره گیری
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreated عقب نشینی کناره گیری
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
variable slide طول عقب نشینی متغیر
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
setback نیروی عقب نشینی توپ
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی کناره گیری
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
inclusus گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
to backtrack <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rocket [missile with thrust propulsion] موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
urbanity شهر نشینی شهر سازی
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
at the fore <adv.> در مقابل
in front <adv.> در مقابل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com