English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
driving range علامت تعیین کننده فاصله ها
Other Matches
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
space mark علامت فاصله گذاری
designative اشاره کننده تعیین کننده
determinative تعیین کننده
crucially تعیین کننده
determinant تعیین کننده
crucial تعیین کننده
determinants تعیین کننده
indicating تعیین کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
crucial experiment ازمایش تعیین کننده
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
dream determinant تعیین کننده رویا
form determinant تعیین کننده شکل
rorschach determinant تعیین کننده رورشاخ
electroscope تعیین کننده برق
determinants عامل تعیین کننده
coefficient of determination ضریب تعیین کننده
determinant عامل تعیین کننده
determining tendency گرایش تعیین کننده
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
authenticator تعیین کننده سیستم نشانی
laser disignator تعیین کننده هدف لیزری
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
advisory signal علامت یادآوری کننده
logotype علامت متمایز کننده
fault localization apparatus دستگاه تعیین کننده محل خطا
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
words of limitation الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
vane علامت بادنما پرده جدا کننده
vanes علامت بادنما پرده جدا کننده
boxman عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
localizer انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
gap فاصله
space جا فاصله
space bar فاصله زن
hiatus فاصله
blank فاصله
en dash خط فاصله ان
blankest فاصله
em dash خط فاصله ام
space فاصله
spacing فاصله
gaps فاصله
tele فاصله
unremittingly بی فاصله
intermezzo فاصله
distance فاصله
distances فاصله
clearance فاصله
interval فاصله
equidistant هم فاصله
head space فاصله سر
discontinuance فاصله
per saltum بی فاصله
spaces جا فاصله
length فاصله
lengths فاصله
spaces فاصله
blank character فاصله
single space تک فاصله تو هم
ranges فاصله
ranged فاصله
diastema فاصله
range فاصله
interregnums فاصله
interregnum فاصله
interregna فاصله
intermittence فاصله
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
interludes بادخور فاصله
line to line spacing فاصله سطور
intermissions فاصله عود
ignition spark gap فاصله جرقه
mode interval فاصله نما
known distance فاصله معلوم
keyspace فاصله کلیدی
input gap فاصله اولیه
distant فاصله دار
focal distance فاصله کانونی
interlude بادخور فاصله
safe distance فاصله بی خطر
interim فیمابین فاصله
interstice ترک فاصله
intervalometer فاصله سنج
interval confidence فاصله اطمینان
interspace فاصله مدت
light gap فاصله نور
light gap فاصله روشنایی
line spacing فاصله سطرها
line spacing فاصله سطر
line spacing فاصله خطوط
magnet gap فاصله هوایی
infighting نبرد در فاصله کم
intermission فاصله عود
lattice spacing فاصله شبکه
focal length فاصله کانونی
ignition gap فاصله جرقه
range meter فاصله سنج
haul distance فاصله حمل
time lags فاصله زمانی
time out وقفه فاصله
vacations فاصله دو اجلاس
time span فاصله زمان
period فاصله زمان
time period فاصله زمان
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
vacation فاصله دو اجلاس
frequency distance فاصله فرکانس
frequency spacing فاصله فرکانس
gulfs فاصله زدوری
spacing فاصله گذاری
spacing فاصله بندی
normal interval فاصله معمولی صف
angular distance فاصله زاویهای
head space فاصله سر تیربار
piston clearnce فاصله پیستون
hard space فاصله واصل
polar distance فاصله قطبی
spaces فاصله مدت
respite _ فاصله استراحت
spaces جا فاصله مدت
time lag فاصله زمانی
spaces فاصله گذاشتن
space فاصله مدت
space جا فاصله مدت
space فاصله گذاشتن
gulf فاصله زدوری
space condition حالت فاصله
interval فاصله تاکتیکی
tritone فاصله سه اهنگ
spans فاصله معین
deflationary gap فاصله تنزلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com