Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
igo |
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی |
|
|
Other Matches |
|
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
combat air patrol |
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
air guard |
گشتی هوایی |
combat air patrol |
گشتی هوایی |
barrier combat air patrol |
گشتی مرزی هوایی |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
night cap |
گشتی رزمی هوایی شبانه |
rules of engagement |
روشهای درگیری پدافند هوایی |
barrier combat air patrol |
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن |
radar picket cap |
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار |
zippers |
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف |
zipper |
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف |
air raid reporting control ship |
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی |
locap |
گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست |
target cap |
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف |
gate |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
liner |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
liners |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
gates |
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی |
fewest |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
few |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
fewer |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
tied on |
در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است |
resuming |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resume |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resumed |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
resumes |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
to fall out of a habit |
عادتی راترک کردن |
judy |
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم |
waiting position |
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی |
persiennes |
یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند |
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
symbol |
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
which transponder |
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
patrolling |
گشتی |
patrolled |
گشتی |
patrol |
گشتی |
confusion |
گم گشتی |
out guard |
گشتی |
patrols |
گشتی |
feedback |
گشتی |
patrolmen |
گشتی |
patrolman |
گشتی |
involvement |
درگیری |
engagements |
درگیری |
engagement |
درگیری |
contretemps |
درگیری |
contention |
درگیری |
contentions |
درگیری |
symbol |
علامت ترسیمی علامت فرمولی |
patrol boats |
ناوچه گشتی |
standing patrol |
گشتی ثابت |
beach patrol |
گشتی ساحلی |
service craft |
قایق گشتی |
patrol boat |
ناوچه گشتی |
reconnaissance patrol |
گشتی شناسایی |
runners |
گردنده گشتی |
patrolmen |
پلیس گشتی |
patrol car |
اتومبیل گشتی |
inshorepatrol |
گشتی مرزساحلی |
patrolman |
پلیس گشتی |
vessels |
ناو گشتی |
vessel |
ناو گشتی |
runner |
گردنده گشتی |
inshorepatrol |
گشتی ساحلی |
coastal patrol |
گشتی ساحلی |
end around |
دور گشتی |
patrolled |
قسمت گشتی |
patrol |
قسمت گشتی |
fanal |
چراغ گشتی |
flatfoot |
پلیس گشتی |
patrols |
قسمت گشتی |
patrolling |
قسمت گشتی |
out guard |
گشتی صحرایی |
combat patrol |
گشتی رزمی |
patrol cars |
اتومبیل گشتی |
contact patrol |
گشتی اخذتماس |
contact patrol |
گشتی تماس |
fighting patrol |
گشتی رزمی |
moving screen |
گشتی ممانعتی |
roundsman |
افسرپلیس گشتی |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
brake |
قطع درگیری |
brakes |
قطع درگیری |
braked |
قطع درگیری |
brush with the law <idiom> |
درگیری با قانون |
engagements |
درگیری با دشمن |
rules of engagement |
قوانین درگیری |
engagement |
درگیری با دشمن |
self involvement |
خود- درگیری |
braking |
قطع درگیری |
disengagement |
قطع درگیری |
jaw clutch coupling |
درگیری دندانه |
fire patrol |
گشتی اتش نشان |
barrier patrol |
ناو گشتی سد کننده |
turnscrew |
پیچ گشتی [ابزار] |
screwdriver |
پیچ گشتی [ابزار] |
barrier patrol |
گشتی مامور موانع |
black Maria |
اتومبیل گشتی پلیس |
black Marias |
اتومبیل گشتی پلیس |
set-to |
مشت بازی درگیری |
cease engagement |
درگیری را قطع کنید |
break off position |
نقطه قطع درگیری |
set to |
مشت بازی درگیری |
set-tos |
مشت بازی درگیری |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هواپیماها |
gear in |
درگیری دو چرخ دنده |
scout helicopter |
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی |
end around borrow |
رقم قرضی دور گشتی |
end around carry |
رقم نقلی دور گشتی |
catalytic |
ترغیب کننده دشمن به درگیری |
coupling |
جفت شدگی اتصال درگیری |
carrier air group |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
air material |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
notice to airmen |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
air branch |
قسمت هوایی رسته هوایی |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
tropopause |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
milk walk |
گشتی که شیر فروش میزند گشت |
lightening bug ship |
هلی کوپتر روشن کننده گشتی |
cease engagement |
درگیری قطع هدف را تعقیب نکنید |
engagement control |
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن |
gear arrangment |
نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده |
tactical reconnaissance |
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است |
bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
air photographic |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
air scout |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
bullied |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bullies |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bullying |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
bully |
درگیری بر سر تصاحب توپ اغاز استفاده از گوی بین دوحریف |
heading crossing angle |
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری |
photogrammetry |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
air search attack unit |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
airspace prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
armed peace |
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند |
channel airlift |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
air survey photography |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
airhead operations |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
target discrimination |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
scrambling |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
scrambled |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
scramble |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
scrambles |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
tackled |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackle |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackles |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackling |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
aircraft scrambling |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
pickets |
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده |
picketed |
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده |