English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
hash mark علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hashmark علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
Other Matches
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
allegories نشانه علامت
marker علامت نشانه
allegory نشانه علامت
markers علامت نشانه
signaled علامت نشانه
signal علامت نشانه
signalled علامت نشانه
indicator علامت خط نشانه
marks علامت نشانه هدف
mark علامت نشانه هدف
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
titles صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
marker نشانگر
markers نشانگر
indicator نشانگر
symptomatic act عمل نشانگر
complex indicator نشانگر عقده
current cell indicator نشانگر سل جاری
column indicator نشانگر ستونی
wheel indicator نشانگر سکان
suspension arm اهرم نشانگر
mode indicator نشانگر حالت
lubber's line نشانگر سینه
eponym عنوان دهنده عنوان مشخص
end of tape marker نشانگر انتهای نوار
dead reckoning tracer نشانگر نقطه یا محل
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
end of data marker نشانگر انتهای داده ها
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
ghosts نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
ghost نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
flagging قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
head line عنوان
epithets عنوان
title عنوان
epithet عنوان
by way of remainder به عنوان رد
ground عنوان
appellative عنوان
headword عنوان
headwords عنوان
capitulary عنوان
titles عنوان
headlines عنوان
life peer عنوان
life peers عنوان
prints عنوان و..
titles عنوان ها
print عنوان و..
printed عنوان و..
headline عنوان
rubrics عنوان
name عنوان
title عنوان
rubric عنوان
names عنوان ها
caption عنوان
subjects عنوان ها
headings عنوان
heading عنوان
topics عنوان ها
captions عنوان
themes عنوان ها
subject [topic] عنوان
topic عنوان
the hoy f. عنوان پاپ
headings عنوان سرصفحه
natural حرکت در عنوان
branding عنوان تجارتی
headings عنوان گذاری
heading عنوان سرصفحه
start of heading شروع عنوان
possessory title عنوان مالکیت
brand عنوان تجارتی
superscrible عنوان روی
appropriation title عنوان اعتبار
heading عنوان گذاری
honorifics عنوان تجلیلی
honorific عنوان تجلیلی
appropriation title عنوان سپرده
surnames لقب عنوان
surname لقب عنوان
titlist دارای عنوان
naturals حرکت در عنوان
head سالار عنوان
on loan به عنوان قرض
berthed کسب عنوان
berth کسب عنوان
captions عنوان دادن
caption عنوان دادن
doctorates عنوان دکتری
for example به عنوان مثال
doctorate عنوان دکتری
nowise به هیچ عنوان
head عنوان مبحث
exempli gratia [e.g.] به عنوان مثال
message heading عنوان پیام
berthing کسب عنوان
berths کسب عنوان
Under the title ( heading) of … تحت عنوان ...
Distinguished . Titled. صاحب عنوان
exercise term عنوان مانور
topic عنوان سرفصل
topics عنوان سرفصل
guize روبند عنوان
brands عنوان تجارتی
in a topic form بصورت عنوان
untitled بدون عنوان
intitule عنوان دادن به
signalled نشانه
marker نشانه
bench mark نشانه
markers نشانه
cues نشانه
one address با یک نشانه
signaled نشانه
symbol نشانه
signal نشانه
cue نشانه
portent نشانه
presaging نشانه
presaged نشانه
presage نشانه
ikons نشانه
symptom نشانه
icons نشانه
icon نشانه
symptoms نشانه
omen نشانه
omens نشانه
emblematic نشانه
emblems نشانه
emblem نشانه
indications نشانه ها
attributing نشانه
attributes نشانه
attribute نشانه
traces نشانه
traced نشانه
trace نشانه
presages نشانه
marks نشانه
cursors نشانه گر
symptomless بی نشانه
reminiscence نشانه
reminiscences نشانه
sacraments نشانه
sacrament نشانه
mark نشانه
portents نشانه
tokens نشانه
token نشانه
cursor نشانه گر
indicative نشانه
misdirection گمراهی عنوان غلط
donna عنوان مودبانه بانوان
challenge round مبارزه با صاحب عنوان
defending shampion مدافع عنوان قهرمانی
clinched کسب عنوان قهرمانی
clinches کسب عنوان قهرمانی
streamer عنوان چشمگیر مقاله
clinch کسب عنوان قهرمانی
streamers عنوان چشمگیر مقاله
head line عنوان سرصفحه روزنامه
clinching کسب عنوان قهرمانی
titles دارنده عنوان قهرمانی
subhead عنوان فرعی مقاله
language برنامهای که به عنوان مترجم
superscription عنوان روی پاکت
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com