Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
legal assistance |
علایم قراردادی نقشه |
|
|
Search result with all words |
|
conventional sign |
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه |
Other Matches |
|
base symbol |
علایم قراردادی مبنا |
military symbols |
علایم قراردادی نظامی |
grid ticks |
علایم شبکه بندی نقشه |
descriptive name |
شرح علایم روی نقشه |
grid ticks |
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه |
air signal |
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی |
datum dan buoy |
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب |
discharge of contract |
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی |
ground signals |
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه |
maps |
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن |
map |
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن |
strategy |
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی |
strategies |
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی |
conformal projection |
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه |
line route map |
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه |
docking plan |
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman |
hyetography |
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه |
control map |
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها |
cartographer |
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه |
cartographers |
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه |
civision |
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی |
mapping |
نقشه کشی کردن تهیه نقشه |
topographic map |
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی |
fog signal |
علایم مه |
storage map |
نقشه انباره نقشه انبارش |
plimsol mark |
علایم بارگیری |
informative signs |
علایم اخباری |
qualifying symbols |
علایم توصیفی |
traffic sign |
تابلو علایم |
visual signal |
علایم بصری |
draught marks |
علایم ابخور |
fiducial marks |
علایم پوشاننده |
cipher text |
علایم رمز |
morse code |
علایم مورس |
identification markings |
علایم شناسایی |
reflecting stud |
علایم شبنما |
hazard signs |
علایم خطر |
indication of masculinity |
علایم رجولیت |
indication signs |
علایم راهنمایی |
control markings |
علایم کنترل |
load lines |
علایم بارگیری |
sleeve emblem |
علایم سراستین |
contracted |
قراردادی |
bespoken |
قراردادی |
bespoke |
قراردادی |
arbitrary |
قراردادی |
advice code |
کد قراردادی |
contractual |
قراردادی |
conventional |
قراردادی |
defaulting |
قراردادی |
defaulted |
قراردادی |
default |
قراردادی |
defoult |
قراردادی |
defaults |
قراردادی |
based on a contract |
قراردادی |
hazard signs |
علایم امکان تولیدخطر |
emblem |
با علایم نشان دادن |
emblems |
با علایم نشان دادن |
signalled |
علایم مخابراتی مخابرات |
accounting symbol |
علایم مشخصه حساب |
signal |
علایم مخابراتی مخابرات |
signaled |
علایم مخابراتی مخابرات |
ghost signals |
علایم راداری سرگردان |
symbolic logic |
زبان علایم یاعلامتی |
arbitrary |
دلبخواه قراردادی |
contractual relationship |
رابطه قراردادی |
prosign |
علامت قراردادی |
code |
نشانه قراردادی |
unconventional |
غیر قراردادی |
arbitrarily |
بطور قراردادی |
agreed point |
نقطه قراردادی |
conventions |
ائین قراردادی |
convention |
ائین قراردادی |
conventional current |
جریان قراردادی |
agreement water rate |
نرخ قراردادی اب |
contracted weaver |
بافنده قراردادی |
contractual liability |
مسئوولیت قراردادی |
To conclude an agreement (contract). |
قراردادی بستن |
convectional current |
جریان قراردادی |
formal charge |
بار قراردادی |
break up |
حد فاصل علایم مشخصه هدف |
break up |
مرز علایم مشخصه هدف |
ghost signals |
علایم راداری بدون منبع |
sign off |
علایم ختم مخابرات یامکالمات |
radar echo |
علایم روی صفحه رادار |
legal assistance |
کمکهای قضایی شرح علایم |
r.m.a. color code |
علایم رنگی جامعه رادیوسازان |
signal area |
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه |
orthographic |
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست |
enter into an agreement |
قراردادی را منعقد کردن |
hit and miss <idiom> |
ناخوشآیند ،غیر قراردادی |
To annul [abrogate] a contract |
قراردادی را باطل کردن |
phonetic alphabet |
کلمات قراردادی مخابراتی |
award a contract |
قراردادی را واگذار کردن |
conventional programming |
برنامه نویسی قراردادی |
berne list |
کتاب علایم شناسایی بین المللی |
fiducial marks |
علایم منطبق شونده در صفحه رادار |
regulatory signs |
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها |
taxi squadder |
بازیگر عضو گروه قراردادی |
advice code |
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد |
default setting |
تنظیم پیش فرض یا قراردادی |
taxiing |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxies |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxied |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
creation of contractual tie |
انشاء ایجاد رابطه قراردادی |
default font |
فونت پیش فرض یا قراردادی |
guarantee a contract |
اجرای قراردادی را ضمانت کردن |
conventionality |
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی |
to draw up a contract |
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن |
to enter into an agreement |
پیمان یا قراردادی منعقد کردن |
to guarantee a contract |
اجرای قراردادی راضمانت کردن |
taxi |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
all in contract |
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد |
service chevron |
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد |
procedure sign |
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات |
contacting |
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف |
contact |
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف |
contacted |
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف |
contacts |
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف |
drift signal |
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو |
plotted |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
plot |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
plots |
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه |
taxi squad |
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای |
conventionalist |
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد |
geodesy |
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی |
map sheet |
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه |
compliance index |
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی |
blinker |
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام |
symbolic form |
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی |
service marking |
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود |
signed route |
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی |
vignetting |
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی |
conventionally |
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد |
executory contract |
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود |
pips |
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار |
pip |
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار |
pipped |
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار |
pipping |
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار |
spandrel |
لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.] |
outline assembly drawing |
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است |
to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی] |
yellow dog contract |
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد |
to off an agreement |
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن |
deals |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
deal |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
common control |
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری |
contra proferentem |
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین |
meaconing |
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن |
sanitize |
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان |
geodetic datum |
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی |
map compilation |
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه |
free on quay |
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد |
signals |
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین |
restraint of trade |
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود |
free on rail |
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد |
bench mark |
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری |
computer aided design and drafting |
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری |
capitulation |
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود |
position light |
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع |
target echo |
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف |
to watch for certain symptoms |
توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ] |
skin paint |
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود |
dan runner |
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر |
projections |
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات |
projection |
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات |
polar stereographic |
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی |
trimsize |
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه |
grid navigation |
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه |
trig list |
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده |
spurious signal |
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی |
to pull off something [contract, job etc.] |
چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی] |
quick count |
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع |
to sign up |
قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن] |
reciprocal agreement |
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
map plane |
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه |
shoulder mark |
نشان سردوشی علایم سردوشی |
frustrated contract |
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده |
notional aircraft |
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه |
landmarks |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
landmark |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
field control |
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری |
radar return |
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار |
draftsman |
نقشه کش |
map maker |
نقشه کش |
charts |
نقشه |
charting |
نقشه |
mounted map |
نقشه |
cartograph |
نقشه |
cartographer |
نقشه کش |
cartographers |
نقشه کش |
rambling |
بی نقشه |
scheme |
نقشه |
schemed |
نقشه |
schemes |
نقشه |
plot |
نقشه |
map |
نقشه |
designs |
نقشه |
projected |
نقشه |