English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
accuracy life عمر قانونی لوله جنگ افزار
Other Matches
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
barrel لوله جنگ افزار بشکه
barrels لوله جنگ افزار بشکه
smooth bore جنگ افزار لوله صاف و بدون خان
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
MSX استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
vendors سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendor سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
to lay down a rule قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
configuration روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
benchmark problem کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
configurations روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
link اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
features تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featured تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
benchmark برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
feature تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
benchmarks برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
tested قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
diagnosing ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnose ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosed ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
fine tune تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stationed نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
ergonomics بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
documentation اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
hacks تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
hacked تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hack تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
off the shelf محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
trap وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
desktop ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
funware برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
database نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
databases نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
expandable با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
micro کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
twain واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
automatic release date تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
arms control measures مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
legitimated عذر قانونی قانونی
legitimating عذر قانونی قانونی
legitimates عذر قانونی قانونی
legitimate عذر قانونی قانونی
sockets بست لوله دوراهی لوله
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
sited مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
CD I استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
standard قانونی
official قانونی
anarchy بی قانونی
standards قانونی
legal قانونی
canonical قانونی
forensic medicine طب قانونی
legiskative قانونی
wife's equity حق قانونی زن
licit قانونی
copyright حق قانونی
copyrights حق قانونی
constitutional قانونی
de jure قانونی
normative قانونی
de jur حق قانونی
medical jurisprudence طب قانونی
statutory law قانونی
formal قانونی
dejure حق قانونی
of age <idiom> سن قانونی
lawless بی قانونی
illegality بی قانونی
lawlessness بی قانونی
legit قانونی
regulars قانونی
lawful قانونی
statutory قانونی
legal medicine طب قانونی
regular قانونی
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
false غیر قانونی
legitimises قانونی کردن
comebacks دلیل قانونی
medical examiner طبیب قانونی
posse قدرت قانونی
legitimised قانونی کردن
fair game شکار قانونی
posses قدرت قانونی
legitimization قانونی کردن
barrister at law وکیل قانونی
comeback دلیل قانونی
legitimising قانونی کردن
statute احکام قانونی
medico legal examiner پزشک قانونی
validates قانونی شناختن
member's bill طرح قانونی
presumption of law فرض قانونی
short life با عمر قانونی کم
presumption of law استنباط قانونی
s.i اسناد قانونی
presumption juris et de jure اماره قانونی
nomocracy حکومت قانونی
legitimizing قانونی کردن
legitimizes قانونی کردن
legitimized قانونی کردن
statutes احکام قانونی
medical examiner پزشک قانونی
legitimize قانونی کردن
stand measure اندازه قانونی
medical jurisprudence پزشکی قانونی
age of consent سن قانونی دختر
the rule of law تامین قانونی
norms اصل قانونی
norm اصل قانونی
use age عمر قانونی
warrant اجازه قانونی
proctor وکیل قانونی
legitimated برحق قانونی
warranted اجازه قانونی
heir at law وارث قانونی
statutory قانونی مقرر
regular procedure اقدام قانونی
unlawful غیر قانونی
lawless غیر قانونی
impedimenta موانع قانونی
underage کمتراز سن قانونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com