English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
uncharged غیر مسلح شارژ نشده
Other Matches
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charge شارژ کردن شارژ
charges شارژ کردن شارژ
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
heats شارژ
heat شارژ
charging شارژ
fluxing agent شارژ
furnace charge شارژ کوره
charge d'affaires شارژ دافر
like charge شارژ همنام
coke per charge ذغال کک شارژ
charger دستگاه شارژ
basic allowance شارژ انبار
melting charge شارژ ذوب
loads شارژ کردن
load شارژ کردن
chargers دستگاه شارژ
untried امتحان نشده محاکمه نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
constant voltage charge شارژ با ولتاژ ثابت
liquid metal charge شارژ فلز مذاب
maintenance float شارژ انبار سیال
authorized stockage list صورت شارژ انبار
constant current charge شارژ با جریان ثابت
turbocharger موتور شارژ کننده توربین
chargeable آنچه قابل شارژ است
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
electric تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
incomplete انجام نشده پر نشده
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
armor bearer مسلح
in arms مسلح
flattest مسلح
flat مسلح
ripe مسلح
reinforced مسلح
riper مسلح
armoured مسلح
ripest مسلح
weaponed مسلح
armed مسلح
mailed مسلح
weapons مسلح شده
to take up arms مسلح شدن
equips مسلح کردن
equipping مسلح کردن
equip مسلح کردن
arm مسلح کردن
gunship هلیکوپتر مسلح
activated mine مین مسلح
weapons مسلح کردن
weapon مسلح شده
arming مسلح کردن
to be packing [heat] [colloquial] مسلح بودن
reinforce مسلح کردن
reinforces مسلح کردن
arming مسلح شدن
ripest مسلح شدن
riper مسلح شدن
ripe مسلح شدن
unarmed غیر مسلح
to pack a weapon [colloquial] مسلح بودن
to carry a weapon مسلح بودن
cocks مسلح کردن
cocking مسلح کردن
cock مسلح کردن
service component نیروی مسلح
reinforced concrete بتن مسلح
reinforced concrete بتون مسلح
weapon مسلح کردن
armed ammunition مهمات مسلح
armement مسلح کردن
services نیروهای مسلح
reinforced coat اندود مسلح
enarm مسلح کردن
banditry سرقت مسلح
heavily armed کاملا مسلح
ice crete بتون مسلح
mailed fist نیروی مسلح
pistoleer مسلح به طپانچه
armored cable کابل مسلح
poised mine مین مسلح
reenforce مسلح کردن
bandits سارق مسلح
bandit سارق مسلح
ferroconcrete بتون مسلح
privateer کشتی مسلح
forcing مسلح کردن
forces مسلح کردن
force مسلح کردن
armed guard گارد مسلح
armed mine مین مسلح
armed forces نیروهای مسلح
armed peace صلح مسلح
reinforced coating اندود مسلح
armed to the teeth کاملا` مسلح
armed مسلح شده
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charging point محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
actuator دستگاه مسلح کننده
up in arms مسلح واماده جنگ
disarmed غیر مسلح کردن
rearmament دوباره مسلح شدن
armed mine مین مسلح شده
armed helicopter هلی کوپتر مسلح
actuate مسلح کردن مین
actuated mine مین مسلح شده
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
reinforced concrete facing پرده بتن مسلح
arming delay تاخیر در مسلح شدن
disarms غیر مسلح کردن
arming wire سیم مسلح کننده
arming range برد مسلح شدن
arming vane پروانه مسلح کننده
arming system دستگاه مسلح کننده
sword arm دست مسلح شمشیرباز
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
arming system سیستم مسلح کننده
gun moll معشوقه دزد مسلح
delay arming مسلح کننده تاخیری
unarm غیر مسلح کردن
disarm غیر مسلح کردن
disarmament غیر مسلح کردن
deactivate غیر مسلح کردن
deactivated غیر مسلح کردن
deactivates غیر مسلح کردن
deactivating غیر مسلح کردن
forearm از پیش مسلح کردن
forearms از پیش مسلح کردن
arming vane پروانه مسلح کننده بمب
heavily armed مسلح به جنگ افزار سنگین
arming range مسافت مسلح شدن گلوله
reinforced concrete facing membrane پرده بتن مسلح نما
joint مشترک بین نیروهای مسلح
fitted mine مین مسلح اماده به کار
rearmed دوباره مسلح شدن یا کردن
rearm دوباره مسلح شدن یا کردن
cocking circuit مدار مسلح کننده مین
rearms دوباره مسلح شدن یا کردن
battalia بسیج دستههای نظامی ونیروهای مسلح
lashkar گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
chevalier سرباز سواره نظام و مسلح سوار
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
enarm مسلح شدن اماده کارزار کردن
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
safing از حالت مسلح بودن خارج کردن
privateer درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
brigand سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
brigands سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
order arms فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
armstrong سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
garnishes علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
uniservice متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
permissive action link ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com