Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
interstellar space |
فاصله میان ستارگان |
|
|
Other Matches |
|
interstellar |
واقع در میان ستارگان |
following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
interdental space |
فاصله میان دو دندان |
iteract |
فاصله میان دو پرده |
entracte |
فاصله میان دو پرده |
interblock gap |
فاصله میان بلوکی |
dash |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
diastema |
شکاف یا فاصله میان دندانها |
dashes |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
dashed |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
interfenestration |
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت |
There is a vast gulf between the haves and have - nots . |
میان دارا وندار دریایی فاصله است |
loral |
وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان |
dot pitch |
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش |
cont line |
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند |
dropping |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
drops |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
drop |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
dropped |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
kerning |
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها |
interregnum |
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر |
interregna |
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر |
interregnums |
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر |
baseband transmission |
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه |
pyramid spot |
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز |
the stars twinkle |
ستارگان |
star chart |
نقشه ستارگان |
nedula |
سحاب ستارگان |
star catalogue |
فهرست ستارگان |
an infinitude of stars |
ستارگان بیشمار |
variable stars |
ستارگان متغیر |
point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
asterism |
برج دستهای از ستارگان |
scintillation |
چشمک زدن ستارگان |
main sequence stars |
ستارگان رشته اصلی |
asterium |
عنصر ویژه ستارگان |
circumpolar stars |
ستارگان پیرا قطبی |
circumpolar stars |
ستارگان دور قطبی |
sights |
رصد کردن ستارگان |
sight |
رصد کردن ستارگان |
planetary influence |
تاسیس ستارگان یا کواکب |
medoterranean |
واقع در میان چند زمین میان زمینی |
starfinder |
وسیله شناسایی ستارگان در اسمان |
interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
astrophotography |
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی |
starlight scope |
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان |
heliometry |
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید |
sextant |
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی |
space |
فاصله دادن فاصله داشتن |
spaces |
فاصله دادن فاصله داشتن |
futtock |
میان چوب میان تیر |
intervenient |
در میان اینده واقع در میان |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
nebula |
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
hole |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holing |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holes |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holed |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
close march |
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی |
sextant altitude |
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی |
go no go |
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن |
psychophysics |
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک |
hiatus |
فاصله |
distances |
فاصله |
space bar |
فاصله زن |
spacing |
فاصله |
distance |
فاصله |
unremittingly |
بی فاصله |
length |
فاصله |
single space |
تک فاصله تو هم |
lengths |
فاصله |
blank character |
فاصله |
per saltum |
بی فاصله |
interregnum |
فاصله |
interregna |
فاصله |
tele |
فاصله |
gaps |
فاصله |
interregnums |
فاصله |
equidistant |
هم فاصله |
interval |
فاصله |
gap |
فاصله |
ranges |
فاصله |
ranged |
فاصله |
range |
فاصله |
clearance |
فاصله |
en dash |
خط فاصله ان |
space |
فاصله |
intermezzo |
فاصله |
em dash |
خط فاصله ام |
head space |
فاصله سر |
intermittence |
فاصله |
discontinuance |
فاصله |
spaces |
جا فاصله |
space |
جا فاصله |
diastema |
فاصله |
blank |
فاصله |
blankest |
فاصله |
spaces |
فاصله |
among |
میان |
centered |
میان |
intershoot |
در میان |
diameter |
میان بر |
diameters |
میان بر |
staggers |
یک در میان |
mongst |
میان |
waists |
میان |
crosscut |
میان بر |
centre |
میان |
thru |
از میان |
amid |
در میان |
through |
از میان |
middle |
میان |
middling |
میان |
centred |
میان |
between |
میان |
waist |
میان |
middles |
میان |
centers |
میان |
stagger |
یک در میان |
cross country |
میان بر |
middle part |
میان |
shortcut |
میان بر |
mean line |
خط میان |
overthwart |
از میان |
mean water |
میان اب |
omphalos |
میان |
waistlines |
میان |
waistline |
میان |
mesocarp |
میان بر |
amongst |
در میان |
in the midden of |
در میان |
in our midst |
در میان ما |
half back |
میان |
center |
میان |
into |
در میان |
per |
از میان |
midrib |
رگ میان |
staggering |
یک در میان |
spanning |
فاصله معین |
piston clearnce |
فاصله پیستون |
spanned |
فاصله معین |
focal length |
فاصله کانونی |
gulfs |
فاصله زدوری |
span |
فاصله معین |
ignition gap |
فاصله جرقه |
ignition spark gap |
فاصله جرقه |
respite _ |
فاصله استراحت |
safe distance |
فاصله بی خطر |
shim |
فاصله پرکن |
shouting distance |
فاصله صدا رس |
input gap |
فاصله اولیه |
sight distance |
فاصله دید |
head space |
فاصله سر تیربار |
haul distance |
فاصله حمل |
frequency distance |
فاصله فرکانس |
frequency spacing |
فاصله فرکانس |
polar distance |
فاصله قطبی |
infighting |
نبرد در فاصله کم |
lapsing |
فاصله زمانی |
lapses |
فاصله زمانی |
lapse |
فاصله زمانی |
hard space |
فاصله واصل |
interstice |
ترک فاصله |
light gap |
فاصله روشنایی |
interludes |
بادخور فاصله |
light gap |
فاصله نور |
lattice spacing |
فاصله شبکه |
known distance |
فاصله معلوم |
keyspace |
فاصله کلیدی |
center distance |
فاصله مرکزی |
center distance |
فاصله ازمرکز |
class interval |
فاصله طبقه |
blank character |
دخشه فاصله |
line spacing |
فاصله سطرها |
angular distance |
فاصله زاویهای |
spacing |
فاصله بندی |
spacing |
فاصله گذاری |
gulf |
فاصله زدوری |
magnet gap |
فاصله هوایی |
line to line spacing |
فاصله سطور |
line spacing |
فاصله خطوط |
time lags |
فاصله زمانی |
time lag |
فاصله زمانی |
line spacing |
فاصله سطر |
interlude |
بادخور فاصله |
interim |
فیمابین فاصله |
dead rise |
فاصله مرده |
deflationary gap |
فاصله تنزلی |
diatessaron |
فاصله یک چهارم |
distance meter |
فاصله سنج |
dutter |
فاصله ستونها |
f. distance or length |
فاصله کانونی |
fiducial interval |
فاصله اطمینان |
code distance |
فاصله رمز |
focal distance |
فاصله کانونی |
normal interval |
فاصله معمولی صف |