English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (20 milliseconds)
English Persian
lam فرار کردن گریختن فرار
lamming فرار کردن گریختن فرار
lams فرار کردن گریختن فرار
Search result with all words
elope گریختن فرار کردن
eloped گریختن فرار کردن
elopes گریختن فرار کردن
eloping گریختن فرار کردن
fly گریختن از فرار کردن از
Other Matches
desert کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
scarpering فرار کردن
escapes فرار کردن
scarper فرار کردن
escaping فرار کردن
to run away فرار کردن
scarpered فرار کردن
scarpers فرار کردن
absconded فرار کردن
abscond فرار کردن
absconds فرار کردن
scape فرار کردن
to run off فرار کردن
loup فرار کردن
to elope فرار کردن
to run away فرار کردن
skedaddle فرار کردن
get away <idiom> فرار کردن
absconding فرار کردن
escape فرار کردن
flees فرار کردن
escaped فرار کردن
fleeing فرار کردن
flee فرار کردن
eloping فرار کردن با معشوق
To beak jail . از زندان فرار کردن
elopes فرار کردن با معشوق
bleed فرار کردن یک سیال
skulks از زیرمسئولیت فرار کردن
bleeds فرار کردن یک سیال
skulking از زیرمسئولیت فرار کردن
elope فرار کردن با معشوق
skulked از زیرمسئولیت فرار کردن
skulk از زیرمسئولیت فرار کردن
eloped فرار کردن با معشوق
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
To block the escape routes. راههای فرار را مسدود کردن
skirl بسرعت باد فرار کردن
to overrun one's creditors از دست بستانکاران فرار کردن
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
to escape with nothing more than/just a fright از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
evades فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
drive فرار گل زن
escape فرار
mercurial فرار
volatile فرار
drives فرار گل زن
loup فرار
transgressor فرار و
defection فرار
subtile فرار
escapement فرار
leg bail فرار
escaping فرار
evasive فرار
breakaway فرار
escaped فرار
to take flight فرار
bridge escape فرار از پل
scape فرار
escapes فرار
desertion فرار از خدمت
escaped گریز فرار
desertion فرار بیوفایی
escapes فرار از خاک
escaping فرار از خاک
escapes گریز فرار
luft خانه فرار
escaped فرار از خاک
nonvolatile غیر فرار
volatile storage حافظه فرار
escape گریز فرار
fugitives ناپایدار فرار
fugitive ناپایدار فرار
skip of the mat فرار از تشک
trailing edge لبه فرار
escaping گریز فرار
escape فرار از خاک
escape trunk دهلیز فرار
brain drain فرار مغزها
centrifugal فرار از مرکز
flight of capital فرار سرمایه
guy فرار گریز
escape mechanism وسیله فرار
tax evasion فرار از مالیات
escapism فلسفه فرار
capital flight فرار سرمایه
bolt-holes راه فرار
flyaway فرار فراری
volatile memory حافظه فرار
escape velocity سرعت فرار
volatile storage انباره فرار
volatility product فراورده فرار
escape hatch دریچه فرار
escapable فرار کردنی
volatile file پرونده فرار
volatile file فایل فرار
volatile compound ترکیب فرار
bolt-hole راه فرار
fugitively بطور فرار
fugitiveness تمایل به فرار
scape وسیله فرار
jailbreak فرار از زندان
get away فرار برو
escapologists اهل فرار
scape of molecules فرار ملکول ها
getaway گریز فرار
getaways گریز فرار
escapologist اهل فرار
hot money پول فرار
fled فرار کرده
guys فرار گریز
I made good my escape . موفق به فرار شد
postern راه فرار
volatility product محصول فرار
jailbreaks فرار از زندان
scudding فرار از باد
nonvolatile storage حافظه غیر فرار
volatile oils روغنهای فرار یا بخارشدنی
tax loopholes روزنههای فرار مالیاتی
shoos باکیش فرار دادن
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
flight square خانه فرار شطرنج
shooing باکیش فرار دادن
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
give out <idiom> اجازه فرار دادن
shoo باکیش فرار دادن
tax evasion فرار از پرداخت مالیات
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
breach of prison جرم فرار از زندان
blockages راه فرار را بستن
blockage راه فرار را بستن
shooed باکیش فرار دادن
malingering تعارض به منظور فرار ازخدمت
photonegative فرار کننده ودوشونده از نور
kicked فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
preconcert قبلا فرار ومدار گذاردن
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
kicking فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicks فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kick فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
Tell me how you escaped? بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
bolts فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
bolting فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
bolted فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
Tell me hpw you escaped. برایم بگه چطور فرار کردی
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
fire escapes پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
draft dodger کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodgers کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
fire escape پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
boat people پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
I ran away lest I should be seen . فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
escapade فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
escapades فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
escapism خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
shunpike جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
negligent escape فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
evasion and scape تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
colder اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
cold اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colds اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
This is an elusive word . این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
core 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
escapism هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
cores 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
push up stack سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
tabbed flap فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
jet flap فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
flashes حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
flashed حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
flash حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
fradulent conveyance معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
breakaway شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
slipped گریختن سهو کردن
slips گریختن سهو کردن
slip گریختن سهو کردن
to get away گریختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com