English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
unused capacity فرفیت استفاده نشده
Search result with all words
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
Other Matches
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
rate of capacity utilization نرخ استفاده از فرفیت
virgins استفاده نشده
virgin استفاده نشده
unused resources منابع استفاده نشده
loose end سر ازاد نخ چیز استفاده نشده
loose ends سر ازاد نخ چیز استفاده نشده
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
capacitor وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
factors در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
empty یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptied یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptiest یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
backbones مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbone مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
dark fibre فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
checkerboarding سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد
valence واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
opportune lift فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
incomplete انجام نشده پر نشده
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
line capacitance فرفیت خط
loads فرفیت
load فرفیت
spans فرفیت
loading capacity فرفیت
capacitance فرفیت
lifted فرفیت
lifting فرفیت
volume capacity فرفیت
lifts فرفیت
incapacious بی فرفیت
equipotential هم فرفیت
tankage فرفیت
loading فرفیت
valence فرفیت
volumes فرفیت
volume فرفیت
throughput فرفیت
lift فرفیت
contenting فرفیت
capacities فرفیت
capacity فرفیت
span فرفیت
spanned فرفیت
content فرفیت
spanning فرفیت
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
electrovalence فرفیت الکتریکی
full container load فرفیت پر کانتینر
electrovalency فرفیت الکتریکی
energy content فرفیت انرژی
electrostatic capacitive فرفیت الکتروستاتیکی
qualities نوع فرفیت
unused capacity فرفیت بی کار
electrostatic capacity فرفیت الکترواستاتیک
quality نوع فرفیت
injection capacity فرفیت پاشش
production capacity فرفیت تولید
tonnage فرفیت کشتی
effective capacity فرفیت موثر
productive capacity فرفیت تولید
deadweight فرفیت کششی
deck load فرفیت عرشه
design capacity فرفیت طرح
storage capacity فرفیت انباره
injection capacity فرفیت تزریق
productive capacity فرفیت تولیدی
distributed capacity فرفیت منتشر
information capacity فرفیت خبری
drilling capacity فرفیت حفاری
inductive capacity فرفیت القائی
current capacity فرفیت جریان
excess capacity فرفیت اضافی
useful capacity فرفیت مفید
zero capacitance فرفیت صفر
useful load فرفیت مفید
holding capacity فرفیت نگهداری
gross capacity فرفیت ناویژه
working capacity فرفیت کار
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
work load فرفیت کار
heating capacity فرفیت گرمایش
heat capacity فرفیت حرارتی
vital capacity فرفیت حیاتی
valence electron الکترون فرفیت
heat capacity فرفیت گرمایی
idle capacity فرفیت بلااستفاده
idle capacity فرفیت بیکار
general heat capacity فرفیت گرمایی کل
outputs کارکرد فرفیت
expanded , capacity توسعه فرفیت
output کارکرد فرفیت
fcl فرفیت پر کانتینر
field capacity فرفیت نگهداری
thermal capacity فرفیت گرمایی
overload اضافه فرفیت
overloaded اضافه فرفیت
overloads اضافه فرفیت
transformer capacity فرفیت ترانسفورماتور
refrigerant capacity فرفیت سرمایی
full load فرفیت تکمیل
full load فرفیت کامل
overloading اضافه فرفیت
road capacity فرفیت جاده
current capacity فرفیت بار
loads فرفیت بارگیری
specific capacity ضریب فرفیت
body capacitance فرفیت بدن
breaking capacity فرفیت قطع
breaking capacity فرفیت شکست
load carring capacity فرفیت باربری
load capacity فرفیت بار
load capacity فرفیت باربری
buffer capacity فرفیت بافر
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
natural capacity فرفیت طبیعی
capacitance فرفیت الکتریکی
capacitance فرفیت خازنی
net tonnage فرفیت خالص به تن
capacitance meter فرفیت سنج
capacitance of a capacitor فرفیت خازن
capacitance of a conducting body فرفیت رسانا
milling capacity فرفیت فرزکاری
specific capacity فرفیت مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com