Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English
Persian
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
Other Matches
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
click
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
printwheel
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
toe rake
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
To try to strangle someone .
گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
euler
پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
boeckl
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
toe point
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
washout
باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
washouts
باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
position
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
skates
اسکیت بازی کردن
skated
اسکیت بازی کردن
skate
اسکیت بازی کردن
right hand rule for electron flow
قاعده راست گرد برای جریان الکترون
to fall in
شکم دادن راست امدن
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
nothing to the right
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
shift
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
to jink right
[left]
ناگهان مسیر را به راست
[چپ]
تغییر دادن
christmass tree
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
roller-skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skating
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
extend
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extending
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extends
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
hustles
فشار دادن
press
فشار دادن
push
فشار دادن
hustling
فشار دادن
presses
فشار دادن
pushing
فشار دادن
hustled
فشار دادن
pinches
فشار دادن
hustle
فشار دادن
forces
فشار دادن
forcing
فشار دادن
yerk
فشار دادن
force
فشار دادن
pushes
فشار دادن
pinch
فشار دادن
pushed
فشار دادن
cross stroke
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
to try hard to do something
تقلا کردن برای انجام دادن کاری
to make an effort to do something
تلاش کردن برای انجام دادن کاری
trigger squeeze
فشار دادن ماشه
squeeze
چلاندن فشار دادن
squeezes
چلاندن فشار دادن
squeezing
چلاندن فشار دادن
squeezed
چلاندن فشار دادن
push
نشاندن فشار دادن
pushes
نشاندن فشار دادن
press
فشار دادن با انگشتان
presses
فشار دادن با انگشتان
clamped
بندزدن فشار دادن
clamping
بندزدن فشار دادن
clamps
بندزدن فشار دادن
clamp
بندزدن فشار دادن
pushed
نشاندن فشار دادن
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
cabin supercharger
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
ski
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skis
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
hyphen
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
To do something prefunctorily.
برای رفع تکلیف ( از سر باز کردن ) کاری راانجام دادن
hyphens
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
steel wool
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
to poke somebody
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tension
بحران تحت فشار قرار دادن
tensions
بحران تحت فشار قرار دادن
to prod somebody
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
pull the pace
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
indents
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
graceful degradation
اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
suppresses
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
suppressing
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
suppress
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
fanned
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
winds
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
privacy
حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
fan
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
crunching
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
wind
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
auto
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
embattle
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
to sue for damages
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
trapoze
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
bloop
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
skidding
سرخوردن
glides
سرخوردن
glide
سرخوردن
sideslip
سرخوردن
glided
سرخوردن
slip-ups
سرخوردن
to be disillusioned
سرخوردن
slip-up
سرخوردن
slip up
سرخوردن
skidded
سرخوردن
skids
سرخوردن
skid
سرخوردن
glissade
سرخوردن
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
scoots
ناگهان سرخوردن
scooting
ناگهان سرخوردن
scoot
ناگهان سرخوردن
glissade
سرخوردن در بالت
scooted
ناگهان سرخوردن
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
skates
کفش یخ بازی سرخوردن
skated
کفش یخ بازی سرخوردن
skate
کفش یخ بازی سرخوردن
He knows the score .
سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
slipped
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slips
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glide path
مسیر پرواز در حال سرخوردن
slip
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glissade
سرخوردن روی شیب برفی
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com