Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
shiver
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
Other Matches
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
strong safety
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
embattle
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
armlock
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
bilge
بالا بردن فشار داخل خن
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
compression pressure
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
apologist
مدافع
apologists
مدافع
defendants
مدافع
championless
بی مدافع
pleader
مدافع
blue liner
مدافع
backer up
مدافع
crease defenceman
مدافع
backs
مدافع
back
مدافع
pass rusher
مدافع خط
close defence
سه مدافع
defendant
مدافع
defenseless
بی مدافع
defender
مدافع
defenders
مدافع
judge advocate
وکیل مدافع
ball hawk
مدافع پرقدرت
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
backs
مدافع خط میدان
defending attorney
وکیل مدافع
advocating
وکیل مدافع
advocates
وکیل مدافع
advocated
وکیل مدافع
back
مدافع خط میدان
advocate
وکیل مدافع
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defensor
وکیل مدافع
self defensive
مدافع خود
proctor
وکیل مدافع
blitzer
مدافع نفوذی
the champion of liberty
مدافع ازادی
backfour
چهار مدافع
barrister
وکیل مدافع
full back
مدافع پوششی
barristers
وکیل مدافع
backman
بازیگر مدافع
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
counsellor
رایزن وکیل مدافع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
counselors
رایزن وکیل مدافع
contestants
مسابقه دهنده مدافع
attorney
نمایندگی وکیل مدافع
slotback
مدافع پشت شکاف
attorneys
نمایندگی وکیل مدافع
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counsellors
رایزن وکیل مدافع
scambler
مدافع مامور مانوربالا
counselor
رایزن وکیل مدافع
linemen
مدافع یامهاجم روی خط
lineman
مدافع یامهاجم روی خط
free safety
مدافع در منطقه ضعف
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
contestant
مسابقه دهنده مدافع
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
wicketkeeper
توپگیر مدافع میلههای کریکت
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
blocker
مدافع روی تور والیبال
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
shortstop
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
cross kick
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
go backdoor
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
dropouts
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
fore check
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
barrister
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barristers
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
look off
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
slashing
شدید
raging
شدید
forcible
شدید
grievous
شدید
rugged
شدید
towering
شدید
boisterous
شدید
vigorous
شدید
strenuous
شدید
rigorous
شدید
acute
شدید
intensive
شدید
tough
شدید
tougher
شدید
toughest
شدید
drastically
شدید
drastic
شدید
stalwarts
شدید
keen
شدید
stalwart
شدید
keenest
شدید
sopping
شدید
inclement
شدید
two fisted
شدید
vehement
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
violent
شدید
draconic
شدید
severe
شدید
climacteric
<adj.>
شدید
extensive
شدید
vehemently
شدید
severest
شدید
severer
شدید
high wrought
شدید
sweltering
شدید
intense
شدید
incontrollable
شدید
diametric
شدید
diametrical
شدید
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
sthenic
شدید نیرومند
advertising blitz
تبلیغات شدید
passion
تعصب شدید
actude conditions
شرایط شدید
slat
ضربه شدید
booms
رونق شدید
booming
رونق شدید
boom
رونق شدید
violent wind
باد شدید
slats
ضربه شدید
salvoes
افهاراحساسات شدید
boomed
رونق شدید
an intensive particle
ادات شدید
aggravator
شدید کننده
heavy
شدید پرزور
heaviest
شدید پرزور
heavies
شدید پرزور
rain shower
باران شدید
workout
کار شدید
revulsion
تنفر شدید
rumbustious
سخت شدید
schwarmerei
احساسات شدید
workouts
تمرین شدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com