English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
short round فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
Other Matches
cauliflowr ear گوش اسیب دیده
brain injured اسیب دیده مغزی
suffering economy اقتصاد اسیب دیده
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
injured muscle عضله اسیب دیده
battlefield evacuation تخلیه پرسنل اسیب دیده
ding قسمت اسیب دیده تخته موج
nerved قطع عصب پای اسیب دیده اسب
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
put-down کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
keloid or cheloid یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
put-downs کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put down کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
struck بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
quaternion ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
brushed برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
closed back بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
to cut grass close علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
ammunition chest شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
trochaic مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
pathologist پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
cloud lattice design طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
trochee وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
spheroidize گلولهای کردن
single shot تک گلولهای تک تیر
ball mill سنگ شکن گلولهای
spherolitic cast iron چدن گرافیت گلولهای
thumb blue نیل گلولهای یاقالبی
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
direct hits گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
direct hit گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
short round گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
loads فشنگ
ejector فشنگ کش
cartouch فشنگ
shell فشنگ
extractors فشنگ کش
cartridges فشنگ
bullets فشنگ
shells فشنگ
extractor فشنگ کش
shelling فشنگ
cartridge فشنگ
roundest فشنگ
round فشنگ
cartouche فشنگ
load فشنگ
bullet فشنگ
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
dummy cartridge فشنگ مشقی
cartridge case پوکه فشنگ
bandoleer جای فشنگ
ammunition belt نوار فشنگ
bullet گلوله فشنگ
fixed round فشنگ کامل
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
dummy cartridge فشنگ اموزشی
link belt نوار فشنگ
shells پوکه فشنگ
chambers فشنگ خوریاخزانه
live فشنگ جنگی
bullets گلوله فشنگ
extractors فشنگ پران
blank cartridge فشنگ بی گلوله
bandolier جای فشنگ
shelling پوکه فشنگ
cartridge box جعبه فشنگ
shell پوکه فشنگ
extractor فشنگ پران
chamber فشنگ خوریاخزانه
clips شانه فشنگ
case shot جای فشنگ
ejector فشنگ پران
magazine خزانه فشنگ
neck خزانه فشنگ
necks خزانه فشنگ
ball ammunition فشنگ مانوری
wadcutter فشنگ سرپهن
fuse cartridge فشنگ فیوز
shot maker فشنگ ساز
fuse link فشنگ فیوز
fire extinguisher فشنگ ضداتش
loads فشنگ گذاری
load فشنگ گذاری
cartridge belt نوار فشنگ
clip شانه فشنگ
fixed round فشنگ ثابت
clipped شانه فشنگ
clippings شانه فشنگ
magazines خزانه فشنگ
lived فشنگ جنگی
fire extinguishers فشنگ ضداتش
cook off گل کردن فشنگ
complete sound فشنگ کامل
cartridge box خشاب فشنگ
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
magazine مخزن فشنگ خشاب
magazines مخزن فشنگ خشاب
mandrel قالب پوکه فشنگ
e.c. bland fire تیر یا فشنگ مانوری
trigger پرتاب کردن فشنگ
leaders فشنگ راهنمای پیچی
photoflash فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
triggered پرتاب کردن فشنگ
triggers پرتاب کردن فشنگ
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
leader فشنگ راهنمای پیچی
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
dud فشنگ اتش نشو
link belt نوار حلقهای جداشونده فشنگ
responder ماده اصلی خرج فشنگ
link حلقه زنجیر نوار فشنگ
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
wildcat فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
wildcats فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
thirty thirty تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lesions اسیب
torts اسیب
injury اسیب
what impaired his reputation وی اسیب زد
lesion اسیب
head injury اسیب سر
tort اسیب
inconveniences اسیب
inconvenience اسیب
inconveniencing اسیب
harm اسیب
harmed اسیب
harming اسیب
inconvenienced اسیب
harms اسیب
trauma اسیب
damage اسیب
to escape with life and limb بی اسیب
traumatic اسیب زا
pathology اسیب
teen اسیب
traumas اسیب
cylinder فشنگ خور استوانهای هفت تیر
to zip مانند فشنگ رفتن [اصطلاح روزمره]
cylinders فشنگ خور استوانهای هفت تیر
chassepot نوعی تفنگ که فشنگ اتش زادارد
self loading فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
pathologist اسیب شناس
injures اسیب زدن
harming اسیب رساندن
injure اسیب زدن
damage control اسیب گیری
pathologists اسیب شناس
harmavoidance اسیب گریزی
injury اسیب خسارت
out of harm's way دوراز اسیب
invulnerability اسیب ناپذیری
vulnerability اسیب پذیری
nobbeing اسیب رسان
damage اسیب دیدن
tennis elbow اسیب ارنج
injuring اسیب زدن
it injured his hands بدستهایش اسیب زد
cripple اسیب دیدن
deleterious اسیب رسان
harms اسیب رساندن
pathological اسیب شناختی
traumatic experience تجربه اسیب زا
marring اسیب رساندن
marred اسیب زدن
injurious اسیب رسان
traumatism اسیب دیدگی
marred اسیب رساندن
mar اسیب زدن
traumatophobia اسیب هراسی
break down اسیب دیدن
endamage اسیب رساندن
brain injury اسیب مغزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com