Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (3 milliseconds)
English
Persian
field
فیلد
fielded
فیلد
fields
فیلد
Other Matches
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
card field
فیلد کارت
derived field
فیلد مشتق
field privilege
امتیاز فیلد
field template
الگوی فیلد
field template
قالب فیلد
data field
فیلد داده ها
control field
فیلد کنترل
calculated field
فیلد محاسبه
chain field
فیلد اتصال
field definition
تعریف فیلد
repeating field
فیلد مکرر
field name
نام فیلد
sort field
فیلد مرتب سازی
explicit reference
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
lengths
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
length
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
marker
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
markers
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fielding
ترتیب محل دهی فیلد در یک رکورد و فایل
constant
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
knowledge
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
fields
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
constants
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
fielded
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
addressing
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
member
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimit
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimit
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
members
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimited
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimiting
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimited
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimits
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimits
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
immediate
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد
minor sort key
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
four address instruction
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
relational database management system
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
major sort key
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com