Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (11 milliseconds)
English	Persian
portability	قابلیت انتقال
transmissibility	قابلیت انتقال
Search result with all words
coefficient of transmissibility	ضریب قابلیت انتقال
software transportability	قابلیت انتقال نرم افزاری
transmissibility	انتقال پذیری قابلیت سرایت
Other Matches
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
indeterminate change of station	انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer	انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
transfers	انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer	انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring	انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing	امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload	انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem	یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle	کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate	نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement	کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment	انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA	روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
ability	قابلیت
capability	قابلیت
competence	قابلیت
capacities	قابلیت
capacity	قابلیت
credential	قابلیت
competence	قابلیت
adaptability	قابلیت
abilities	قابلیت
solubility	قابلیت حل
qualification	قابلیت
skill	قابلیت
fitness	قابلیت
contemptibility	قابلیت
eligibility	قابلیت
solvability	قابلیت حل
susceptibility	قابلیت
habilitation	قابلیت
dissolubility	قابلیت انحلال
digestibility	قابلیت هضم
trustworthiness	قابلیت اعتماد
destructibility	قابلیت انهدام
dependability	قابلیت اطمینان
distensibility	قابلیت انبساط
divisibility	قابلیت تقسیم
readability	قابلیت خواندن
dis qualified	فاقد قابلیت
trustiness	قابلیت اعتماد
quench aging property	قابلیت بهسازی
edibility	قابلیت خوردن
transportability	قابلیت حمل
punishability	قابلیت مجازات
dependability	قابلیت اعتماد
capability	صلاحیت قابلیت
portability	قابلیت حمل
potability	قابلیت شرب
fermentability	قابلیت تخمیر
potability	قابلیت حمل
wettability	قابلیت خیسی
weldability	قابلیت جوشکاری
variability	قابلیت تنظیم
extensibility	قابلیت کشش
extensibility	قابلیت تمدید
fissility	قابلیت انشقاق
flammability	قابلیت اشتعال
fusibility	قابلیت گداز
fusibility	قابلیت ذوب
fungibility	قابلیت تعویض
forgeability	قابلیت اهنگری
fordability	قابلیت عبور
acceptability	قابلیت قبول
accessibility	قابلیت وصول
explosiveness	قابلیت انفجار
practicableness	قابلیت عبور
vibratility	: قابلیت ارتعاش
emissivity	قابلیت انتشار
versatility	قابلیت تغییر
flexility	قابلیت تغییر
emissivity	قابلیت نشر
usability	قابلیت استفاده
presentability	قابلیت ارائه
preventability	قابلیت جلوگیری
volatileness	قابلیت تبخیر
erectility	قابلیت نعوظ
expansibility	قابلیت انبساط
expandability	قابلیت توسعه
expandability	قابلیت انبساط
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
excitability	قابلیت تحریک
exchangeability	قابلیت معاوضه
erodibility	قابلیت فرسایش
dependable	قابلیت اطمینان
veniality	قابلیت اغماض
coagulability	قابلیت انعقاد
stickability	قابلیت مقاومت
stickability	قابلیت محافظت
stretchability	قابلیت بسط
suability	قابلیت تعقیب
approachability	قابلیت تقرب
trannlatability	قابلیت انقال
survivability	قابلیت باززیستی
trannlatability	قابلیت ترجمه
resilience	قابلیت ارتجاع
attainability	قابلیت حصول
audibility	قابلیت استماع
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
pourability	قابلیت ریزش
castability	قابلیت ریزش
calculability	قابلیت شمارش
brushability	قابلیت رنگرزی
visibility	قابلیت رویت
solubility	قابلیت انحلال
applicability	قابلیت اجراء
trafficability	قابلیت عبور
absorbency	قابلیت جذب
tenability	قابلیت نگهداری
absorbability	قابلیت جذب
tenability	قابلیت تصرف
tempering quality	قابلیت بهبود
visibility	قابلیت دید
tensility	قابلیت کشش
absorptivity	قابلیت جذب
tactility	قابلیت لمس
adaptableness	قابلیت توافق
tolerability	قابلیت پذیرش
appealability	قابلیت استیناف
swivelling feature	قابلیت نوسان
alterability	قابلیت تغییر
adjusability	قابلیت تنظیم
adjusability	قابلیت تطبیق
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
addibility	قابلیت افزایش
tensibility	قابلیت کشش
reflectance	قابلیت انعکاس
serviceability	قابلیت استفاده
transmissibility	قابلیت فرستادن
convertibility	قابلیت تبدیل
conversableness	قابلیت معاشرت
controllability	قابلیت کنترل
serviceability	قابلیت تعمیر
corruptibility	قابلیت فساد
serializability	قابلیت تسلسل
culpability	قابلیت مجازات
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
salability	قابلیت فروش
vendibility	قابلیت فروش
severability	قابلیت سواشدن
adaptability	قابلیت انطباق
combustiblity	قابلیت تراکم
combustiblity	قابلیت انفجار
combustiblity	قابلیت احتراق
combustibility	قابلیت اشتعال
combustibility	قابلیت سوزش
combinability	قابلیت ترکیب
productivity	قابلیت تولید
communicability	قابلیت ارتباط
compactibility	قابلیت تراکم
severability	قابلیت تقسیم
conductivity	قابلیت هدایت
conductibility	قابلیت هدایت
conceivability	قابلیت تصور
computability	قابلیت محاسبه
compressibility	قابلیت فشردگی
comprehensibility	قابلیت درک
comparableness	قابلیت مقایسه
comparability	قابلیت قیاس
application [applicability]	قابلیت اجرا
permeability	قابلیت تراوایی
machinability	قابلیت تراش
reliability	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اطمینان
reliability	قابلیت اعتماد
failure safety	قابلیت اعتماد
perceptibility	قابلیت درک
confidentiality	قابلیت اعتماد
viability	قابلیت زیستن
provability	قابلیت اثبات
conviviality	قابلیت امیزش
efficiency	قابلیت کاردانی
applicability	قابلیت اجرا
availability	قابلیت استفاده
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
viability	قابلیت دوام
interchangeability	قابلیت تعویض

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com